خانه عناوین مطالب تماس با من

منادی وحدت

منادی وحدت

پیوندها

  • پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری :: Leader.ir
  • جشنواره ملی مهدویت

برگه‌ها

  • مهدویت وانتظار در رسانه ها
  • مهدویت وانتظار درکلام رهبری
  • مهدویت وانتظار وامام خمینی (ره)
  • مهدویت وجامعه جهانی
  • مهدویت در منظر جهان اسلام
  • مهدویت وانتظار درمنظر بزرگان

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چگونه به زندگی‌مان رنگ و بوی مهدوی بدهیم؟
  • تدابیر ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت لازم‌‌الاجرا است
  • ۱۴ اشتراک نظر شیعیان و اهل تسنن پیرامون مهدویت
  • فتار امام عصر(عج) پس از ظهور
  • تربیت نسل مهدوی
  • بررسی جواز قیام قبل از ظهور حضرت قائم (عج)
  • دلایل عقلی اثبات طول عمر امام زمان(عج)
  • فراخوان دومین جشنواره ملّی مهدویت
  • دشمن شناسی در حوزه مهدویت
  • انتظار فرج‏ و فلسفه مهدویت (به بهانه فرا رسیدن نیمه شعبان)

نویسندگان

  • نادرحقانی 39

بایگانی

  • فروردین 1399 2
  • بهمن 1398 2
  • دی 1398 4
  • اردیبهشت 1398 2
  • فروردین 1398 4
  • اسفند 1397 2
  • بهمن 1397 6
  • تیر 1397 2
  • خرداد 1397 4
  • اردیبهشت 1397 2
  • فروردین 1397 9

جستجو


آمار : 1950 بازدید Powered by Blogsky

مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل

مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل

مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل
مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل
 
ضمیمه فصل دوم
«محمد ساعد» نخست وزیر وقت ایران در سال1329، با گرفتن رشوه ای برابر چهارصد هزار دلار، دولت اسراییل را به صورت دو فاکتور مورد شناسایی قرار داد و به این ترتیب روابط غیر رسمی میان ایران و اسراییل نیز از همان سال آغاز شد.
روابط استراتژیکی ایران و اسراییل به دنبال اعلام دکترین «آیزنهاور» آغاز شد که در آن رییس جمهور آمریکا خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم گردید. در این هنگام کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک و تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در ایران بودند. ایالات متحده کشورهای منطقه را تشویق می کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنند و اسراییل را نیز در جریان بگذارند.
لذا در مهرماه، 1336، «تیمور بختیار» نخستین رییس ساواک، به پاریس رفت و خواستار ملاقات با «یعقوب تسور» سفیر اسراییل در فرانسه شد. در این ملاقات بختیار از ارتش اسراییل و پیروزی هایش در جنگ با مصر ستایش کرد و نگرانی خود را از اقدامات ناصر در پی ثبات کردن خاورمیانه ابراز داشت و به نام شاه، پیشنهاد همکاری و مبادله ی اطلاعات در امور امنیتی کرد. دولت اسراییل از این پیشنهاد استقبال کرد و «بن گوریون» آن را آغازی برای همکاری گسترده تر سیاسی بین دو کشور در قاره آسیا دانست.
با تلاش های دیپلماتیک، ارتباط بین شاه ایران و اسراییل گسترش یافت. هر دو رژیم در مورد بدگمانی و احساس تنفر نسبت به همسایگان عرب خود اشتراک نظر داشتند. هر دو دولت از ارتباط محکمی با ایالات متحده و به ویژه با سازمان «سیا» برخوردار بودند، هر کدام می توانستند عرضه کننده چیزی باشند که دیگری به آن نیازمند بود.
ایران نفت داشت که ارسال آن به اسراییل از سال 1954 (1333) شروع کرد و اسراییل نیز به سهم خود می توانست آموزش هایی در زمینه اطلاعات، دفاع، و امنیت داخلی عرضه کند.
«بن گوریون» در چهارم دسامبر 1961 (چهاردهم آذر1340) به تهران سفر کرد. او نخستین رییس دولت اسراییل بود که به ایران سفر می کرد اما آخرین آنها نبود. بعدها «لوی اشکول»، «گلدامایر»، «اسحاق رابین» و «مناخیم بگین» نیز به ایران سفر کردند. هواپیمای حامل «بن گوریون» که عازم برمه بود به بهانه ی نقص فنی در تهران فرود اجباری کرد. در پاویون دولتی فرودگاه، دکتر امینی (نخست وزیر) و سرلشکر پاکروان از او استقبال کردند و مذاکرات در همانجا انجام گرفت. بن گوریون و امینی عقب نشینی ناصر و مشکلات او در جهان عرب را مورد بررسی قرار دادند. امینی آشکارا از این موضوع خوشحال بود و اظهار امیدواری کرد که مصر از بی ثبات کردن رژیم ایران دست بردارد. او بر اهمیت زیادی که شاه به روابط دوستانه با اسراییل قایل بود تأکید ورزید اما توضیح داد که جامعه ی روحانیت به رهبری آیت الله خمینی، این موضوع را بهانه ی حمله به دولت قرار داده، آن را متهم می سازند که ایران را به آمریکا و اسراییل فروخته است. به همین جهت دولت ترجیح می دهد روابط خود را با اسراییل محرمانه نگاه دارد.
در اوایل دهه ی1340، به واسطه ی اعتراضات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) که سرانجام منتهی به واقعه خونین15 خرداد 1342 گردید، مدتی رابطه ایران و اسراییل دچار وقفه گردید. اما پس از آنکه شاه توانست مخالفان را سرکوب و رژیم خود را تحکیم کند، بار دیگر روابط بین دو کشور گسترش یافت. با این همه، حتی در سالهای 1341و42 نیز همکاری اقتصادی و نظامی بین اسراییل و ایران ادامه داشت. چندین سفر از سوی مقامات بلندپایه اسراییلی به ایران صورت گرفته که البته همگی آ نها به کلی سری نگاه داشته می شد.
«اسحاق رابین» رییس ستاد ارتش اسراییل، در 25 فروردین 1346 به عنوان بازدید از ارتشبد آریانا، به تهران مسافرت کرد. همراهان او عبارت بودند از همسرش و رییس دفترش سرهنگ «رافایل افرات» که با هواپیمای اختصاصی وارد فرودگاه مهرآباد شدند و مورد استقبال ارتشبد آریانا و سرهنگ نمرودی قرار گرفتند. رابین طی سفر شش روزه اش، با شاه، نخست وزیر، وزیر امور خارجه و آریانا ملاقات و مذاکره کرد و از اصفهان و شیراز بازدید به عمل آورد.
در تاریخ سیزدهم خرداد 1348، شاه در مصاحبه با خبرنگار «تایمزمالی» اظهار داشت که حق موجودیت اسراییل را به رسمیت می شناسد و روابطش با دولت یهود در بسیاری از زمینه ها در حال بهبود است. روزنامه انگلیسی مزبور روابط گسترده بین دو کشور را «اتحاد غیررسمی» و «محور تهران-اورشلیم» نامید.
در مصاحبه دیگری با روزنامه«واشنگتن پست»، شاه اعلام داشت: «ایران با اصل الحاق اراضی بازور مخالف است. اما اسراییل یک واقعیت مسلم است که کشورهای عرب باید آن را به رسمیت بشناسند و امنیت مرزهای آن را تضمین کنند.» در بیست و پنجم مرداد1354 «اسحاق رابین» (نخست وزیر وقت اسراییل) یک بار دیگر به تهران آمد. این بار شاه و رابین در نوشهر واقع در کرانه دریای خزر با هم به مذاکره پرداختند.
خبر مسافرت نخست وزیر اسراییل به ایران در میان جامعه ی یهودیان ایران و سپس در مطبوعات بین المللی منتشر شد. اما دولت ایران از انتشار آن در مطبوعات داخلی جلوگیری کرد. هر چند جزئیات مذاکرات شاه و رابین هیچ گاه منتشر نشد، اما گفته می شد شاه به رابین اطمینان داده بود که نفت ایران کماکان به اسراییل صادر خواهد شد و جای نگرانی نیست. به نظر شاه اسراییل غیر از مسأله آموزش های اطلاعاتی، حتی می توانست چیز فوق العاده ارزشمندی یعنی نفوذ یهودیان در ایالات متحده، و در واقع در سراسر جهان را، به دوستان خود بدهد... با گذشت سال ها و همگام با افزایش جاه طلبی های نظامی شاه، ایران همکاری با یک برنامه موشک بالستیک اتمی اسراییل موسوم به «پروژه گل» را آغاز کرد. ایران هزینه این همکاری را به صورت یک میلیارد دلار نفت خام می پرداخت و یک فرودگاه و سایت پرتاب برای آزمایش موشک های دوربرد و همچنین محلی برای سوار کردن موشک در اختیار اسراییل می گذاشت. شاه ایران امید داشت که در مقابل این بخشش، از ثمرات پیشرفت های تسلیحاتی اسراییل برخوردار شود.
«ایگال آلون» وزیر خارجه اسراییل، در مردادماه 1355 به تهران آمد و با شاه در کاخ نیاوران مذاکره کرد. آلون اصرار ورزید که ارسال نفت به اسراییل که در سالهای گذشته با دشواری زیاد ترتیب داده شده بود، با یک حرکت دست نمی تواند بر هم بخورد. بنابراین بهتر است روابط دو کشور بر یک اساس محکم قرار بگیرد. شاه این استدلال را پذیرفت و قول داد که ارسال نفت به اسراییل همچنان ادامه یابد.
در تاریخ سوم اسفند1356، «مناخیم بگین» (نخست وزیر وقت اسراییل) برای یک سفر کوتاه عازم تهران شد. به منظور سری نگاه داشتن این سفر، تنها سه نفر از اعضای کابینه یعنی «ایگال آلون» «موشه دایان» و «عزروایزمن»، از آن اطلاع داشتند. دیگران پس از بازگشت بگین، از آن خبردار شدند. بگین در کاخ نیاوران با شاه ملاقات کرد. تحلیل شاه از اوضاع خاورمیانه توأم با ستایش فراوان از سادات و رهبری او در جهان عرب بود. شاه بر این باور بود که مصر واقعاً خواهان صلح است و از بگین خواست که در برابر او انعطاف بیشتری نشان بدهد و نگذارد این فرصت تاریخی که برای صلح پیدا شده است از دست برود.
اما سرانجام هنگامی که در 17سپتامبر1978 (26شهریور1357) موافقت نامه های کمپ دیوید طی تشریفاتی امضاء شد، تهران دستخوش آشوب بود و رفته رفته رشته ی کار از دست شاه خارج می شد. در این هنگام، دولت اسراییل «یوسف هارملین» رییس سابق سرویس امنیت داخلی خود را به جای «یوری لوبرانی» که پنج سال در سمت سفیر اسراییل در ایران بسر برده بود، به سفارت در ایران منصوب کرد.
احساس اینکه غروب رژیم پادشاهی در ایران نزدیک است، هنگام مسافرت ژنرال «داوید ایوری» فرمانده نیروی هوایی اسراییل به تهران در پنجم آبان ماه1357 به خوبی مشاهده می شد. «ایوری» آخرین افسر بلندپایه ی اسراییلی بود که قبل از سرنگونی شاه از ایران دیدن کرد.
در دی ماه1357 که شاه به کلی در برابر امواج انقلاب اسلامی ناتوان شده بود، سپهبد ربیعی و طوفانیان، به ژنرال «سگف» (وابسته نظامی سابق اسراییل در ایران) پیشنهاد کردند که یا «موشه دایان» و یا «عزروایزمن» به تهران بیایند تا روحیه شاه را تقویت و او را وادار به اتخاذ تصمیمات قاطعانه ای بنمایند. دولت اسراییل به جای آنها، «یوری لوبرانی» سفیر سابق خود را که دوستان و آشنایان زیادی در میان اطرافیان شاه داشت، به تهران فرستاد. وی در بیست و پنجم دی ماه (یک روز پیش از فرار شاه از ایران) وارد تهران شد و بی درنگ با طوفانیان و سران ارتش به مذاکره پرداخت. اما گزارشی که در بازگشت به اسراییل تسلیم کرد به هیچ وجه خوش بینانه نبود.
او معتقد بود که کار رژیم شاه تمام است و انقلابیون با اسراییل رابطه ی خوبی نخواهد داشت. اسراییل دیگر نباید انتظار دریافت نفت از ایران را داشته باشد. هم چنین طرح های دفاعی مشترک دو کشور محکوم به فناست و به طور یقین لغو خواهد شد.
سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کابوسی که اسراییل مدتها از آن بیمناک بودف بر سرش فرود آمد: دوست و متحد پیشین، تبدیل به بزرگترین دشمن موجودیت آن گردید.

نادرحقانی پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 19:50
0 نظر

آمار آوارگان فلسطینی در لبنان

اینفوگرافی/


اینفوگرافی

آمار آوارگان فلسطینی در  لبنان

در حال حاضر، بیشترین آمار آوارگان جهان مربوط به فلسطینی ها است و پیش بینی می شود تعداد آنان تا پایان سال 2020 به بیش از 7 میلیون نفر برسد. در مقطع فعلی 5 میلیون آواره فقط در کشورهای عربی منطقه اسکان یافته اند.

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) ، سال 1948 پس از اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها، بیش از 900 هزار فلسطینی از خانه و کاشانه خود رانده شدند و به اجبار جلای وطن کردند.
 

در حال حاضر، بیشترین آمار آوارگان جهان مربوط به فلسطینی ها است و پیش بینی می شود تعداد آنان تا پایان سال 2020 به بیش از 7 میلیون نفر برسد. در مقطع فعلی 5 میلیون آواره فقط در کشورهای عربی منطقه اسکان یافته اند.
 

سازمان مرکزی آمار فلسطین با انتشار گزارشی اعلام کرده بیش از 65 درصد فلسطینی های ساکن سرزمین های اشغالی 1948 از خانه های خود آواره شده اند.
 

لبنان یکی از کشورهای عرب منطقه غرب آسیا بود که در سال 1948 میزبان بخشی از  آوارگان فلسطینی شد. در مقطع فعلی نزدیک به 483 هزار نفر از آوارگان در این کشور زندگی می کنند.
 

در لبنان، 12 اردوگاه ویژه آوارگان فلسطینی وجود دارد. نزدیک به 210 هزار نفر از آوارگان فلسطینی در این اردوگاه اسکان یافته اند و 273 هزار نفر دیگر نیز در خارج اردوگاه زندگی می کنند.
 
تمامی آوارگان مستقر در اردوگاه های داخل این کشور با مشکلات از جمله فقر، پایین بودن بهداشت و بیکاری مواجه هستند. امنیت این اردوگاه ها توسط نیروهای فلسطینی تامین می شود.
 

آوارگان فلسطینی تقریبا 10 درصد جمعیت لبنان را تشکیل می دهند و این آوارگان فاقد حقوق مدنی و اجتماعی هستند. بیشتر فلسطینی های مستقر در لبنان از جمله آوارگانی هستند که از شمال فلسطین به این مناطق مهاجرات کرده اند.
 

اردوگاه عین الحلوه و مارالیاس به ترتیب با جمعیت 54 هزار و 662 نفر، بزرگترین و کوچکترین اردوگاه های فلسطینی ها در لبنان هستند.
 

در نقشه میدانی ذیل، اسامی، جمعیت و منطقه جغرافیایی اردوگاه های آوارگن فلسطینی را در کشور لبنان مشاهده می کنید:

 

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی در اینجا کلیک کنید.

 

انتهای پیام/22/

نادرحقانی جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 19:22
0 نظر

/ مروری بر دیدگاه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در قبال رژیم صهیونیستی/


مقام معظم رهبری: ملت اسرائیل، اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری: ملت اسرائیل،  اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها تأکید کرده‌اند که ملت اسرائیل، یک ملت جعلی و دروغین، اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند.

به گزارش خبرگزاری فارس، جعلی‌بودن رژیم غاصب صهیونیستی و پروژه ملت‌سازی از سوی سردمداران صهیونیسم بین‌الملل، موضوعی است که بارها از سوی مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای در مناسبت‌های مختلف طرح و از زوایای گوناگون به آن پرداخته شده است. موجودیت ساختگی و دروغین رژیم موهومی به نام اسرائیل که اختاپوس‌وار بخش اعظم کشور اسلامی فلسطین را در نوردیده است، پیش از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نیز همواره از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(س) مورد موشکافی و بررسی قرار می‌گرفت و آن بزرگوار نیز در مناسبت‌های متعدد چه در بدو شکل‌گیری شعله‌های انقلاب اسلامی در سال 1341 و 42 و چه پس از آن، همواره مسأله فلسطین و موجودیت جعلی رژیم اشغالگر قدس و نیز فرایند ملت‌سازی این رژیم را مطرح و خطر آن برای مسلمانان و کشورهای اسلامی را گوشزد می‌کردند. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان پنج سال پیش در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم، مقام معظم رهبری را " کارشناس‌ترین کارشناسان درباره مسائل اسرائیل" ذکر کرد و از ایشان به عنوان بلندپایه‌ترین رهبر مقاومت اسلامی علیه رژیم صهیونیستی نام برد. به همین مناسبت در ادامه بخشی از دیدگاه‌های معظم‌له درباره ملت بی‌هویت، جعلی و دروغین اسرائیل را مرور می‌کنیم. مقام معظم رهبری ‏در هشتم اردیبهشت سال 1372 در دیدار مسؤولان و کارگزاران حج به مرور سیر تاریخی اشغال کشور فلسطین پرداختند و تصریح کردند: «درباره مسأله فلسطین، آنچه بنا دارم عرض کنم این مطلب است که در این قضیه، نکته بسیار تلخی وجود دارد. اگر چه همه مسائل مربوط به سرزمین فلسطین تلخ است، اما این نکته، انصافاً گزنده است که در تبلیغات جهانی، در تمام این چهل و پنج سال که از اشغال فلسطین می‌گذرد بخصوص در این یک، دو دهه اخیر سعی شده است نشان داده شود که یهودیانی که آمده‏اند و فلسطین را گرفته‏اند، مردمی مظلوم، دارای حق و مورد فشار و تعدّی هستند. وقتی صهیونیست‌ها و یهودیانِ روسی می‏خواستند به فلسطین مهاجرت کنند، نمی‏گفتند اینها غاصبند؛ اینها اهل فلسطین نیستند که به آنجا می‏روند؛ اینها اهل روسیه‏اند، اهل اوکراینند، اهل کشورهای اروپایی و اهل امریکایند که هر کدام در سرزمین خود، جایی، مکانی، خانه‏ای، ثروتی، پولی و زندگی‏ای دارند. با این حال به فلسطین می‏روند تا حق یک فلسطینی را بگیرند، خانه او را صاحب شوند، ثروت و سرزمین او را غصب کنند و امکان تشکیل خانواده را از او بگیرند. این را که نمی‏گفتند... این کاری است که از شصت، هفتاد سال پیش تا به امروز انجام داده‏اند؛ یعنی بیست و پنج سال قبل از آنکه فلسطین را رسماً اشغال کنند، همین روش را انجام دادند. اینها ابتدا که وارد فلسطین شدند، نگفتند "ما مهاجر به فلسطین می‏آوریم." مردم فلسطین تعجّب می‏کردند که اینها چه‏کسانی هستند که می‏آیند؟! به دروغ گفتند "متخصّص می‏آوریم!" مطالبی که می‏گویم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه انگلیس بوده که افشا شده است. بعضی از وزارتخانه‏های امور خارجه دنیا، اسناد قدیمی و کهنه را منتشر می‏کنند و در اختیار همه قرار می‏گیرد. اسنادی که عرض می‏کنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختیار ما قرار گرفته است. در این اسناد، افسر انگلیسی‏ای که در فلسطین مسؤول کاری بوده، در گزارش خود می‏نویسد: ما به مردم فلسطین گفتیم کسانی که وارد فلسطین می‏شوند، متخصّص و مهندسند؛ دکترند و فلان و بهمانند که می‏آیند کشور شما را آباد کنند! وقتی هم سرزمین شما را آباد کردند، می‏روند. همین افسر انگلیسی در نامه‏ای نوشته است: ولی ما به این مردم، دروغ می‏گوییم! یهودیان فاقد تخصّص و بی‌هنر را از اطراف دنیا جمع کردند به فلسطین بردند و امکانات و زمین و همه چیز در اختیارشان گذاشتند؛ چون می‏خواستند صاحبان اصلی فلسطین را از آن کشور بیرون کنند... می‌خواهند یک ظلم را تثبیت کنند؛ می‌خواهند یک ظلم را قانونی و رسمی کنند. البته که ما مخالفیم! همه‌ جوانمردان عالم باید مخالف باشند. همه مسلمانان باید مخالف باشند و با آن مخالفت کنند. خانه ملت فلسطین را از آنها گرفته‌اند و یک عدّه غاصب را در آنجا جا داده‌اند، پشتیبانی کرده‌اند و به دست آن غاصبین، صاحبخانه‌ها را به فجیع‌ترین شکل، سرکوب کرده‌اند.» معظم‌له در دیدار مسؤولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز مبعث پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز چهارم آبان‌ماه 1379 نیز تصریح کردند: «فلسطین باقی مانده است؛ ملت فلسطین، باقی مانده است. در کنار وجود ملت فلسطین، یک غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّه‌ای را از اطراف دنیا جمع کردند، یک ملت جعلی و دروغین تشکیل دادند، اسمی هم روی آن گذاشته‏اند، با ابزارهای قدرت هم آن را مجهّز کرده‏اند؛ این در کنار واقعیت ملت فلسطین، امروز خودنمایی می‏کند.» مقام معظم رهبری همچنین در دیدار فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 25 شهریور 1372 نیز خاطرنشان کرده بودند: «در قضیه فلسطین، آنچه حقیقت قضیه است، همین مطلبی است که سال‌های متمادی است جمهوری اسلامی علناً و مستدلاًّ آن را بیان کرده است. یک باند و گروه وابسته و مزدور به قدرت‌های جهانی، با اتّکا به همین وابستگی‌شان، آمدند سرزمین فلسطین را غصب کردند. آیا کسی می‌تواند منکر این بشود؟! از این چند میلیون صهیونیستی که امروز در سرزمین‌های اشغالی ما در فلسطین هستند، چند نفرشان فلسطینی‌اند؟ پدرشان در فلسطین بوده یا خودشان متولّدِ فلسطین‌اند؟! بیگانه‌هایی هستند که با اهدافی شوم، از جاهای مختلف به این‌جا آورده شدند، تا این‌جا را پایگاهی قرار دهند، و نفوذ قدرتهای استکباری را در منطقه، راحت گسترش دهند. آیا این غصب نیست؟! آیا این ظلم نیست؟! آیا این محکوم نیست؟! اگر گروهی بروند خانه دیگری را، شهر دیگری را بگیرند، این در نظر آزادیخواهان و مردم عادّی و منصف اهل هر دین و مذهبی مردود نیست؟» ایشان همچنین‌ در دیدار با شرکت‌کنندگان‌ در کنفرانس‌ بین‌المللی‌ حمایت‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ مردم‌ فلسطین‌ که در روز 27 مهرماه سال 1370 در حسینیه امام خمینی(س) برگزار شد خاطرنشان کردند: «ما از کسانی که امروز می‌گویند می‌خواهیم در قضیه فلسطین راه‌حل عادلانه پیدا کنیم، سؤال می‌کنیم که این راه‌حل عادلانه چیست؟ فلسطین متعلق به کیست؟ جز اینکه متعلق به فلسطینی است؟ آیا شما با تغییر اسم می‌توانید یک ملت را از اولی‌ترین حقش یعنی حقِ داشتن سرزمین خود محروم کنید؟ آیا با تبلیغات می‌توانید یک ملیت دروغین به نام ملیت اسرائیلی به وجود بیاورید؟ آیا چنین چیزی مقبول است؟ آیا چنین چیزی مطابق با انصاف است؟ آیا چنین چیزی عادلانه است؟ مسأله غیر از اینهاست... چرا شما افرادی را با ملیت‌های مختلف روسی، انگلیسی، امریکایی، آفریقایی، آسیایی، از هند و از مناطق دیگر دنیا در این‌جا جمع کرده‌اید، تا مردمی را از خانه‌ی خودشان بیرون کنید؟ اگر شما صلح می‌خواهید، صلح به این است که افرادی که متعلق به کشورهای دیگرند، به خانه‌های خودشان برگردند و فلسطین را به فلسطینی‌ها بدهند.» مقام معظم رهبری همچنین در خطبه‏های نماز جمعه تهران در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان و روز قدس مصادف با دهم دی‌ماه 1378 درباره اخراج ملت فلسطین از سرزمین خود و وارد کردن غاصبان از نژادهای مختلف به این کشور فرمودند: «در میان زشتی‌هایی که در این قرن بر ما گذشت که البته در کنارش محسّناتی هم در این قرن اتّفاق افتاده است که حالا مورد بحث ما نیست؛ یکی از زشت‏ترین، یا شاید بشود گفت زشت‏ترین آنها، مسأله فلسطین بود. چرا؟ چون در این قضیه، یک ملت را از کشور خودش بیرون کردند. من خواهش می‏کنم جوانانی که با مسأله فلسطین خیلی آشنایی و سابقه ذهنی ندارند، روی این کلمات تأمّل و درنگ کنند. یک ملت را از خانه و از کشور خود بیرون کنند و یک عدّه آدم‌هایی را از اطراف دنیا جمع کنند و به جای آن افراد در آن کشور بگذارند. چرا؟ چون آن جماعتی که از اطراف دنیا جمع کردند، از یک نژادند؛ نژاد اسرائیلی، نژاد یهودی! یعنی یک حرکت نژادگرایانه زشت که هر جای دنیا به‏وسیله هر کسی در ابعاد کوچکتر از این پیش می‏آمد، مایه ننگ و سرافکندگی بود؛ اما این را در ابعاد یک کشور به‏وجود آوردند... این‏طور نیست که شما خیال کنید تا ابد باید فلسطینی‌ها - صاحبان سرزمین - خود و اولادشان بیرون از سرزمین خودشان باشند؛ یا اگر در آن داخلند، به‏صورت یک اقلیّتِ مقهور زندگی کنند و آن بیگانه‏های غاصب در این‏جا بمانند؛ نه، چنین چیزی نیست... اصل ماجرای فلسطین چیست؟ اصل ماجرا این است که یک عده از یهودیان متنفّذ در دنیا به فکر ایجاد یک کشور مستقل برای یهودی‌ها افتادند. از فکر اینها دولت انگلیس استفاده کرد و خواست مشکل خود را حل کند. البته آنها قبلاً به فکر بودند به اوگاندا بروند و آن‏جا را کشور خودشان قرار دهند. مدّتی به فکر افتادند به طرابلس، مرکز کشور لیبی بروند؛ لذا رفتند با ایتالیایی‌ها که آن وقت طرابلس در دست آنها بود صحبت کردند؛ اما ایتالیایی‌ها به اینها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگلیسی‌ها کنار آمدند. انگلیسی‌ها آن وقت در خاورمیانه اغراض بسیار مهمِ‏ّ استعماری داشتند؛ دیدند خوب است که اینها به این منطقه بیایند. اوّل به عنوان یک اقلیت وارد شوند، بعد بتدریج توسعه پیدا کنند و گوشه‏ای را، آن هم گوشه حسّاسی را بگیرند - چون کشور فلسطین در نقطه حساسی قرار دارد - و دولت تشکیل دهند و جزء متّحدین انگلیس باشند و مانع شوند از این که دنیای اسلام - بخصوص دنیای عرب - در آن منطقه اتّحادی به‏وجود آورد. درست است که اگر دیگران هوشیار باشند، دشمن می‏تواند اتّحاد ایجاد کند؛ اما دشمنی که از بیرون آن‏طور حمایت می‏شود، با ترفندهای جاسوسی و با روش‌های گوناگون می‏تواند اختلاف ایجاد کند که همین کار را هم کرد: به یکی نزدیک شود، یکی را بزند، یکی را بکوبد، با یکی سختی کند. بنابراین، در درجه اوّل کمک کشور انگلیس و بعضی کشورهای غربی دیگر بود. بعد اینها بتدریج از انگلیس جدا و به امریکا متّصل شدند. امریکا هم اینها را تا امروز زیربال خودش گرفته است. اینها به این معنا کشوری به‏وجود آوردند و آمدند کشور فلسطین را تصرّف کردند. تصرّف‌شان هم این‏طوری بود: اوّل با جنگ نیامدند؛ اوّل با حیله آمدند، رفتند زمین‌های بزرگ فلسطین را که زارعان و کشاورزان عرب روی آنها کار می‏کردند و خیلی هم سرسبز و آباد بود، با قیمت‌های چند برابر قیمت اصلی، از صاحبان و مالکان اصلی این زمین‌های بزرگ که در اروپا و امریکا بودند خریدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمین‌ها را به این یهودی‌ها فروختند. البته دلاّل‌هایی هم داشتند که نقل کرده‏اند یکی از دلال‌های‌شان همین "سیّدضیاء" معروف، شریک رضاخان در کودتای 1299 بود که از اینجا که به فلسطین رفت، آنجا دلاّل خرید زمین از مسلمانان برای یهودی‌ها و اسرائیلی‌ها شد! زمین‌ها را خریدند؛ زمین‌ها که ملک اینها شد، با روش‌های واقعاً بسیار خشن و همراه با سبعیّت و سنگدلی، بتدریج شروع به اخراج زارعان از این زمین‌ها کردند. در جایی می‌رفتند، می‏زدند، می‏کشتند و در همین هنگام افکار عمومی دنیا را هم با دروغ و فریب به طرف خودشان جلب می‏کردند. این تسلّط غاصبانه صهیونیست‌ها بر فلسطین سه رکن داشت: یک رکنش عبارت از قساوت با عرب‌ها بود. برخوردشان با صاحبان اصلی، با قساوت و با سختی و خشونت شدید همراه بود. با اینها هیچ‏گونه مدارا نمی‏کردند. رکن دوم، دروغ به افکار عمومی دنیا بود. این دروغ به افکار عمومی دنیا، یکی از آن حرف‌های عجیب است. این قدر اینها به‏وسیله رسانه‏های صهیونیستی که دست یهودی‌ها بود، دروغ گفتند - هم قبل از آن و هم بعد از آن، این دروغها گفته می‏شد - که به خاطر همین دروغ‌ها بعضی از سرمایه‏داران یهودی را گرفتند! خیلی‌ها هم دروغ‌های آنها را باور کردند. حتّی این نویسنده فیلسوف اجتماعی فرانسوی - "ژان پل‏سارتر" - را نیز که خودمان هم در جوانی چندی شیفته این آدم و امثال او بودیم، فریب دادند. همین "ژان پل‏سارتر" کتابی نوشته بود که بنده در سی سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: "مردمی بی‌سرزمین، سرزمینی بی‏مردم"! یعنی یهودی‌ها مردمی بودند که سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند که سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنی چه مردم نداشت؟ یک ملت در آنجا بود و کار می‏کرد. شواهد زیادی هم هست. یک نویسنده خارجی می‌گوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل دریای سبزی بود که تا چشم کار می‏کرد، دیده می‏شد. سرزمین بی‏مردم یعنی چه؟! در دنیا این‏طور وانمود کردند که فلسطین یک جای متروکه مخروبه بدبختی بود؛ ما آمدیم اینجا را آباد کردیم! دروغ به افکار عمومی!» معظم‌له ‏در چهارم تیرماه سال 1375 نیز در جمع مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی‏الرضا علیه السلام خاطرنشان کردند: «پلیدتر از آمریکا، دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمریکا، یک دولت و متّکی به یک ملت است. در صورتی که اساساً دولت غاصب صهیونیستی، متّکی بر یک ملت نیست! ملت ساکن آن مناطق، ملتی است که امروز آواره است! اسراییل، از اوّل با ظلم و آدمکشی، با دروغ و فریب به وجود آمده است. در آن روز یک عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتیبانی دولت انگلیس به منطقه فلسطین آمدند. اهالی آن منطقه را بیرون کردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بیش از یک میلیون نفر - هنوز هم در زیر چادرها و در شرایط اردوگاهی زندگی می‏کنند! زیر چادر، یا چیزی شبیه چادر، در کوخ‌ها زندگی می‏کنند! مردم فلسطین، در خارج از فلسطین، با حال کوخ‌نشینی و اردوگاه‌نشینی زندگی می‏کنند. خانه‏های آنها و وطن آنها در اختیار کسانی است که از اروپا، از استرالیا، از آمریکا، از آسیا و از آفریقا به آنجا رفته‏اند و یک ملت جعلی و دروغین به وجود آورده‏اند و در آنجا به نام یک ملت، زندگی می‏کنند و دولتی هم دارند! اساساً چنین ملتی، وجود و هویّتی ندارد. گناه جمهوری اسلامی این است که این حرف را می‏زند! جمهوری اسلامی بر خلاف دولت‌های دیگر که از ترس یا با تطمیع امریکا همین حرف حق را کتمان کرده و پوشیده داشتند، این حرف را به صراحت می‏زند و می‏گوید حق، حقّ است و باطل، باطل است. ما نمی‏توانیم انکار کنیم که ملت فلسطین وجود داشته، ولی امروز آواره است. نمی‏توانیم انکار کنیم که سرزمین فلسطین، از مردم فلسطین غصب شده است؛ آن هم نه با یک روش ظاهراً با نزاکت، بلکه با کشتار و آدمکشی و فریب و دروغ و اعمال زور و سفّاکی و قتل عام. دولت اسرائیل با قتل عام و غدر و فریب و سفّاکی و لگدزدن به ارزش‌های انسانی به وجود آمد. حقوق یک ملت در مقابل پای مهاجرین صهیونیست که وارد فلسطین اشغالی شدند، قربانی شد.» رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در سخنرانی تاریخی خود در مراسم گشایش کنفرانس بین‏المللی حمایت از انتفاضه فلسطین در چهارم اردیبهشت 1380 در تهران فرمودند: «دلایلی در دست است که عدّه‏ای از اراذل و اوباشِ غیریهودی شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند... و انگلیسی‌ها هم با مجموعه‌ای از طرح‌های حساب‌شده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانه خویش آواره کردند.» ایشان همچنین‏ در خطبه‏های نماز جمعه تهران در روز 28 دی‌ماه سال 1375 گفتند:‌ «چه کسی باور می‏کرد که بیایند ملتی را از این کشور بیرون کنند و یک عدّه را از اطراف دنیا جمع کنند و به این جا بیاورند و به اصطلاح یک کشور تشکیل دهند؟ امر خیلی عجیب و باورنکردنی‏ای است.» رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار شرکت‏کنندگان در همایش بین‏المللی رسانه‏های جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین‏ نیز فرمودند: «در بخش دیگری از دنیا، با تکیه بر داستان‌های ذکر شده در تورات و این که اینجا سرزمینی است که به فرزندان اسرائیل بخشیده شده، بسیاری از مسیحیان را هم با خود همفکر و همدل کردند. آن طوری که من در آماری ملاحظه کردم، اینها توانسته‏اند در برخی کشورها - از جمله عمدتاً در امریکا - به عنوان پشتوانه افکار عمومی، با همین تبلیغات، میلیون‌ها صهیونیست غیر یهودی درست کنند!» ایشان همچنین در دیدار با اعضای کنفرانس اسلامی فلسطین در سیزدهم آذرماه سال 1369 تأکید کرده بودند: «در مسأله فلسطین، هدف، محو اسرائیل است و میان سرزمین‌های اشغال‌شده قبل و بعد از سال 1967 هیچ تفاوتی وجود ندارد. هر وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه مسلمین است و هر حاکمیتی به جز حاکمیت اسلام و مردم مسلمان فلسطین، حکومتی غاصب محسوب می‌شود.» انتهای پیام/خ

نادرحقانی پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 10:09
0 نظر

چشم انداز رژیم صهیونیستی در 25 سال آتی


 
 
چشم انداز رژیم صهیونیستی در 25 سال آتی
Zoom In Font Zoom Out Font

الوقت- علیرغم مخالفت ها و کارشکنی های رژیم صهیونیستی در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران برای فراهم آوردن زمینه کسب امتیاز بیشتر از ایران، پس از قطعی شدن توافق هسته ای و تائید آن توسط کنگره آمریکا، مقامات صهیونیستی به یکباره تغییر موضع دادند و کلیت توافق هسته ای را به نفع امنیت رژیم صهیونیستی ارزیابی کردند. تصور آنها بر این بود که توافق هسته ای دوران جدیدی را در ارتباط با دیدگاه ایران نسبت به نابودی رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد. پیش فرض غلط آنها این بود که ایران در هدف خود برای نابودی رژیم صهیونیستی بر روی تسلیحات هسته ای حساب باز کرده و اکنون که با توافق هسته ای امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای از بین رفته، ایران از هدف استراتژیک خود مبنی بر نابودی رژیم صهیونیستی چشم پوشیده و امنیت و بقای رژیم صهیونیستی هم تضمین شده است. القای این تصور و نگاه، واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پی داشت؛ به نحوی که ایشان در سخنانی در این باره فرمودند که «بعد از اتمام این مذاکرات هسته ای، شنیدم صهیونیست ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلا با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه ی ایران آسوده ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت».

درباره پیش بینی رهبر معظم انقلاب درباره نابودی رژیم صهیونیستی در بازه زمانی 25 سال نکاتی چند قابل ذکر است:

1 - عدد 25 سال در اشارات مقام معظم رهبری در واکنش به اظهارات صهیونیست ها بیان شده است. بنابراین این عدد 25 فی النفسه به معنی آن نیست که مثلا نابودی رژیم صهیونیستی در سال 2040 اتفاق خواهد افتاد. اشاره رهبری به 25 سال در واقع تاکید ایشان به قطعیت موضوع نابودی رژیم صهیونیستی است؛ حال ممکن است این هدف در زمانی زودتر از این موعد و یا کمی با تاخیر محقق شود. آنچه مشخص و مورد تاکید است، ایستادن ایران بر موضع خود و نیز وجود زمینه های لازم و امکانپذیری نابودی رژیم صهیونیستی است.

2 -نابودی رژیم صهیونیستی مستلزم شرایطی است که در مقدمات آن در سطوح مختلف قابل مشاهده و تبیین است؛ در سطح داخلی، نشانه هایی جدی برای تضعیف رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است:

 الف- شکاف قومیتی و طبقاتی؛ حضور دوگانه قومیت سفاردی و اشکنازی در جامعه رژیم صهیونیستی یک بحران خفته به شمار می آید. تبعیض جدی میان اقلیت سفاردی به عنوان طبقه فرودست و اشکنازی ها به عنوان طبقه حاکم و سرمایه دار در جامعه رژیم صهیونیستی دیده می شود. نظام اقتصادی رژیم صهیونیستی و سیاست های آن به گونه ای است که امکان رشد و ترقی اقتصادی را برای سفاردی ها مسدود کرده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی رژیم رژیم صهیونیستی به گونه ای طراحی شده است که امکان دستیابی این اقلیت به مناصب عالی رژیم دشوار است. علاوه بر این، دو قومیت سفاردی-اشکنازی به لحاظ ایدولوژی، پیشینه تاریخی، و اعتقادات تفاوت های جدی دارند که همین موضوع مانع جذب و هضم آنها در یک جامعه یکدست و هماهنگ شده است.

 ب- شکاف مذهبی؛ شگاف دوگانه یهودی-سکولار در جامعه مسئله ای بارز است؛ و این موضع در طول سالهای گذشته پررنگ تر شده است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی قادر نیست منازعات مذهبی را به دلخواه خود مدیریت کند. احزاب و جریان های مذهبی، خواهان تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم یهودی و نهادینه کردن تبعیض مذهبی هستند. حال آنکه احزاب و جریان های سکولار با تأکید بر ماهیت سکولار این رژیم، می کوشند اقلیت های غیریهودی را در این جامعه ادغام کنند.

 ج- مهاجرت معکوس؛ بنای رژیم صهیونیستی جذب یهودیان از سراسر جهان برای تثبیت و تضمین بقای رژیم است، اما به دلایل مختلفی از قبیل ناامنی و رفاه اجتماعی سالانه جمعیت کثیری از سرزمین های اشغالی به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند. ادامه این روند نوید دهنده یک بحران برای رژیم است.

د- چالش های امنیتی و نظامی؛ درگیری های پیاپی رژیم صهیونیستی با نیروهای مقاومت در فلسطین، لبنان و در سطح منطقه و شکست های پیاپی رژیم در جنگ های 33 روزه و 22 روزه، بحران جاری رژیم در مواجهه با انتفاض سوم که در حال شکل گیری است، این واقعیت را اثبات کرده که مسئله امنیت بعنوان یک بحران همیشگی برای رژیم صهیونیستی تا زمان نابودی آن باقی خواهد ماند.

3 -در سطح منطقه ای با توجه به تحولات بیداری اسلامی در سالهای گذشته عرصه بر رژیم صهیونیستی تنگ تر از هر زمان دیگری شده است. نیروهای مقاومت در لبنان و غزه به سلاح و موشک های پیشرفته مجهز هستند و قابلیت خود را در جنگ های 33 روزه و 22 روزه اثبات کرده اند. در سوی دیگر اهداف صهیونیست ها برای محدود کردن حوزه نفوذ ایران در منطقه به شکست انجامیده و با عنایت به موقعیت ایران در سوریه، یمن، لبنان و ... عمق نفوذ ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی، ایران قدرتمندتر از هر زمان دیگر در منطقه به نقش آفرینی می پردازد.

4-در سطح بین الملل، محوری ترین استراتژی رژیم صهیونیستی مبتنی بر مظلوم نمایی و تظاهر به منحصر به فرد بودن قوم یهود به شکست انجامیده است. فرصت رسانه ها و تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات رسوایی های صهیونیست ها در جنایت های جنگی و بشری را در معرض قضاوت افکار عمومی جهان قرار داده است. بنابراین رژیم صهیونیستی همانند گذشته دیگر قادر به فریب جهان نخواهد بود. عضویت فلسطین در سازمان ملل و برافراسته شدن پرچم آن گامی بلند و آشکار در شکست رژیم صهیونیستی در این عرصه است.
نادرحقانی پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 10:05
0 نظر

حقوق بشر، ضرورتی از یاد رفته در فلسطین


  • منافع ملی ایران و مساله فلسطین؛ اکنون پر رنگ تر از همیشه
  • فلسطین در سال ۹۶؛ روندها و رویدادها
  • وزیر خارجه مراکش به قدس سفر می کند
  • تصویب 5 قطعنامه در مورد فلسطین در شورای حقوق بشر سازمان ملل

مجامع و رسانه های بین المللی با بی‌تفاوتی و سکوت در قبال اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی در فلسطین، بر تداوم نقض آشکار حقوق بشر در این سرزمین دامن زده‌اند.

پس از تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948،  مردم فلسطین از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و شهروندی خود محرومند و به یقین می توان گفت که از همان سال‌ها حقوق بشر از این سرزمین رخت بر بسته و اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی به پایداری این وضع در سرزمین‌های اشغالی دامن زده است.

مسأله اشغال نظامی کشورها اولین بار در کنوانسیون های چهارگانه ژنو ( 1949 ) مطرح شد. براساس این کنوانسیون هرگونه عملیات اشغال نظامی، باید تابع حقوق بشردوستانه بین المللی باشد. با این وجود از زمان آغاز اشغال سرزمینهای فلسطین تاکنون، شاهد بی توجهی رژیم صهیونیستی به دستورالعمل های حقوق بین الملل در عملیات اشغال نظامی بوده‌ایم و اسرائیل با رد کنوانسیون های مذکور و اقدامات خشونت آمیز، فلسطینیان را از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حق تعیین سرنوشت خود محروم کرده است.

 

از سال 1949 سازمان ملل متحد 30 قطعنامه مربوط به تحقق صلح در فلسطین، حمایت از آوارگان فلسطینی و پرداخت غرامت به آنها، حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و احقاق تمامی حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را صادر کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل همچنین در سال 1969، کمیته ای را متشکل از نمایندگان کشورهای سریلانکا ، یوگسلاوی و سومالی تشکیل داد و کمیته مذکور ضمن دیدار از اراضی اشغالی ، تحقیقاتی را در مورد اقدامات اسرائیل در این مناطق به عمل آورد.

 

این کمیته در گزارش خود با اشاره به تجاوزهای اسرائیل به حقوق مردم فلسطین ، خواستار پایبندی اسرائیل به توافقات ژنو در مورد حقوق فلسطینیان شد . پس از بررسی وضعیت حقوق بشر در اراضی اشغالی فلسطین توسط کمیته مزبور ، در مارس 1969 نیز کمیته ای تحت عنوان " کمیته حقوق بشر " در سازمان ملل تشکیل شد.

حقوق بشر، ضرورتی از یاد رفته در فلسطین

نقض حقوق کودکان فلسطینی

بنابر ماده 14 کنوانسیون چهارم 1949 ژنو ، کشتار خودسرانه ، شکنجه یا رفتار غیرانسانی که موجب وارد آمدن عمدی رنج شدید و زیان جدی به جسم یا سلامت افراد شود ، نقض آشکار کنوانسیون مذکور محسوب و جنایت جنگی تلقی می شود. با این حال کشتار و شکنجه کودکان زیر 18 سال فلسطینی همچنان ادامه دارد و روز به روز بیشتر می شود.

 

موارد دیگر نقض حقوق کودکان فلسطینی وجود پستهای بازرسی است. این مسأله باعث شده است که روند تحصیل و آموزش کودکان فلسطینی دچار اختلال شود. علاوه بر آن ، ساخت دیوار حائل توسط اسرائیل و قطع ارتباط کرانه باختری با قدس شرقی، باعث تشدید محرومیت کودکان فلسطینی از آموزش شده است.

 

در مدارس قدس شرقی بیش از هفت هزار معلم و 18 هزار دانش آموز وجود دارند که تاکنون بسیاری از آنها به دلیل وجود دیوار حائل از رفتن به مدارس منع شده اند . بدین لحاظ آمار ترک تحصیل دانش آموزان فلسطینی به شدت افزایش یافته است. شدت آزار کودکان فلسطینی تا جایی است که سازمانهای فعال در زمینه حقوق کودکان و حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد ، کمیته بین المللی صلیب سرخ و تمام سازمانهای حقوقی بین المللی ، خواستار فشار بر اسرائیل و اجرای کنوانسیون چهارم ژنو شده اند.

 

طبق آخرین گزارشی که صندوق بین المللی حمایت از کودکان فلسطینی ( یونیسف ) منتشر کرده است ، 776 کودک فلسطینی از 29 سپتامبر 2000 (آغاز انتفاضه الاقصی )تا 31 اکتبر 2005 ، توسط نیروهای اسرائیلی شهید ، 28 هزار و 8611 کودک زخمی و سه هزار و پانصد کودک فلسطینی نیز در طول این مدت دستگیر شده اند که 2855 نفر آنها هنوز در بازداشت به سر می برند.

 

نقض حقوق زنان فلسطینی

اقدامات خشونت بار و کشتار بی رویه پنج سال اخیر در همه سرزمینهای اشغالی فلسطین ، زنان فلسطینی را با مشکلات جدی مواجه کرده است . اگر چه سازمان ملل متحد در قطعنامه مبارزه با تبعیض جنسیتی بر ضد زنان بر لزوم اجرای مساوات میان زنان و مردان تأکید کرده اما اسرائیل آنها را همانند دیگر قطعنامه های حقوق بشر زیر پا گذاشته است . علاوه بر این اسرائیل محدودیتهای زیادی را در مورد زنان فلسطینی اعمال می کند که یکی از بارزترین آنها محدودیتهای اعمالشده بر مراقبتهای بهداشتی درمانی است.

 

براساس ماده 38 کنوانسیون چهارم ژنو ، اسرائیل به عنوان یک دولت اشغالگر ملزم به فراهم کردن امکانات درمانی و مراقبتی برای شهروندان فلسطینی است. اما اسرائیل نه تنها نسبت به وظایف و تعهدات خود در این زمینه بی توجه بوده بلکه در سالهای اخیر با تشدید محدودیتها مانع دسترسی فلسطینیان به مراکز درمانی شده که این امر در بسیاری از موارد عواقب خطرناکی در پی داشته است.

 

نیروهای اسرائیلی علاوه بر ایجاد محدودیت در عبور و مرور زنان فلسطینی ، از تجهیزاتی استفاده می کنند که عوارض بسیار خطرناکی بر جای می گذارد . این تجهیزات شامل دستگاههای اشعه زا برای تفتیش بدنی زنان فلسطینی است که کارکرد اصلی آنها کشف مواد منفجره است . به این ترتیب ورود اشعه به بدن زنان فلسطینی باعث شده است که تاکنون چندین مورد سقط جنین به وجود آید.

 

بنابر ماده هفت کنوانسیون ویژه حقوق شهروندی و سیاسی و ماده سه توافقنامه چهارم ژنو شکنجه و برخورد غیرانسانی و مخرب در مورد فلسطینیان ممنوع است . گفتنی است که بیش از 400 زن فلسطینی در طول انتفاضه الاقصی دستگیر شده اند که 1166 نفر از آنها هنوز در بازداشت به سر می برند . 107 نفر از آنها در منطقه کرانه باختری ، شش نفر در سرزمینهای اشغالی 488 و سه نفر آنها در نوار غزه دستگیر شده اند.

 

قوانین موجود در مورد خشونت علیه زنان فلسطینی ، در حد لازم از آنها حمایت نمی کنند. اطلاعات موجود نشان می دهد که علاوه بر دستگیری ها و کشتار زنان فلسطینی ، در اکثر موارد ، آنها مورد آزار جنسی قرار می گیرند . هر چند آمار کاملی در دست نیست اما اطلاعات موجود نشان می دهد که تعداد شکایات ثبت شده در حوزه خشونتهای جنسی علیه زنان بسیار پایین است و آن دسته از شکایات هم به دلیل فقدان مدرک به دادگاه راه نمی یابند.

 

نقض حقوق اسرای فلسطینی

مسأله اسرای فلسطینی و نقض حقوق آنها همواره یکی از مسائل لاینحلی بوده است که مورد توجه اکثر سازمانهای حقوق بشر قرار گرفته است . اطلاعات مربوط به اقدامات اسرائیل از سال 1967 به بعد حاکی از آن است که این رژیم به منظور مقابله با مقاومت فلسطینیان ، سیاستهایی نظیر کشتار جمعی ، تبعید ، مصادره اراضی و تخریب منازل فلسطینیان را در پیش گرفت و در همین راستا ، اقدام به ایجاد مجموعه زندانهایی کرد و به این ترتیب ، بسیاری از فلسطینیان را دستگیر و به اسارت درآورد.

 

رژیم صهیونیستی ، زندانها را در مناطقی بنا کرده است که از نظر امنیتی خطرناکند و این امر با ماده 83 فصل دوم توافقنامه چهارم ژنو مخالف است . بنابر توافقنامه مذکور ، اسرائیل حق ندارد زندانهایش را در مناطقی که در معرض خطر جنگ قرار دارند ، بنا کند.

 

موضوع اسیران فلسطینی به حدی حیاتی بوده است که یکی از پیش شرط های اساسی مذاکرات صلح به شمار رفته است . بدین لحاظ تا زمانی که قضیه اسرای فلسطینی لاینحل باقی بماند و دولت اسرائیل نیز هزاران فلسطینی را در بازداشت نگه دارد ، هیچ پیشرفتی در روند صلح به وجود نخواهد آمد.

 

اقدامات اسرائیل و نقض حقوق فلسطینیان

علاوه بر موارد و مصادیقی که پیرامون نقض حقوق بشر در فلسطین بیان شد ، همواره شاهد اقدامات دیگری از جانب اسرائیل بوده ایم که در راستای اعمال محدودیتهای بیشتر برای فلسطینیان صورت گرفته است که از جمله مهمترین آنها ساخت دیوار حائل ، ایجاد محدودیت عبور و مرور توسط پستهای بازرسی و استفاده از روشهای ایجاد رعب و وحشت است.

 

از ابتدای سال 2002 ، طرح احداث دیوار حائل به طول تقریبی 600 کیلومتر ، بر محدودیتهای مردم فلسطین افزود . اگرچه دیوان بین المللی لاهه بنابر درخواست مجمع عمومی سازمان ملل پس از شش ماه بررسی در 9 جولای 2004 با اکثریت آراء ، احداث دیوار حائل توسط اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین به ویژه داخل و اطراف قدس شرقی را مغایر قوانین بین المللی اعلام و از این کشور درخواست کرد تا نسبت به تخریب آن و پرداخت غرامت به فلسطینیان زیان دیده اقدام کند اما اسرائیل همچنان به تکمیل ساخت دیوار حائل ادامه داده است.

 

قصد اسرائیل با ادامه ساخت دیوار حائل القای این احساس به فلسطینیان بوده است که آنها در زندان به سر می برند و باید تحت نظارت زندانبان عمل کنند ، این زندان نیز به وسیله دیوار حائل احاطه شده و زندانیان حق عبور و مرور آزادانه را ندارند . به این ترتیب ، روح و روان مردم فلسطین با این تفکر تحت تأثیر قرار گرفته و مشکلات زیادی را برای آنها به وجود آورده است .

بخش دیگر اقدامات متناقض با حقوق فلسطینیان ، جلوگیری از تردد آزاد آنها در اراضی اشغالی توسط ارتش اسرائیل بوده است. اجرای مقررات منع رفت و آمد و فعالیت پستهای بازرسی ، با هدف کنترل تردد بین شهرها و روستاهای فلسطین روز به روز سخت تر و پیچیده تر شده و عملاً مردم فلسطین را در شهرها و روستاهای خود حبس کرده است . آن عده از فلسطینیان نیز که مجبورند از پستهای بازرسی عبور کنند ، در طول روز به مدت زیادی معطل شده و با انواع رفتارهای غیرانسانی مواجه می شوند.

 

خسارت ناشی از این مسأله نیز جبران ناپذیر بوده است چرا که این محدودیتها ، تقریبا تمام جنبه های زندگی روزمره مردم فلسطین نظیر ، اقتصاد ، آموزش ، بهداشت و... را تحت تأثیر قرار می دهد . بیشترین خسارت زمانی آشکار می شود که افراد بیمار نیاز فوری به پزشک داشته باشند اما مجبور باشند در پست بازرسی معطل شوند . این در حالی است که ممانعت افراد بیمار یا مجروح از رسیدگی پزشکی ، نقض مسلم قوانین بین الملل به شمار می رود.

 

از جمله سیاستهای دیگری که اسرائیل به منظورنقض حقوق فلسطینیان در پیش گرفته است ، استفاده از روشهای ایجاد رعب و وحشت است . یکی از مصادیق این سیاست ، شکستن دیوار صوتی است که اسرائیل پس از عقب نشینی از نوارغزه ، به منظور اعمال فشار بر مردم این منطقه به کار گرفته است . صدای مهیب شکستن دیوار صوتی به قدری شدید است که همانند زلزله باعث شکسته شدن اشیاء و لوازم منزل ، دیوارها و پنجره ها می شود . این مسأله که پس از عقب نشینی از نوار غزه چند بار تکرار شد ، تأثیرات مخرب فیزیکی و روانی را بر ساکنان منطقه مخصوصا کودکان وارد کرده است .

 

علاوه بر شکستن دیوار صوتی ، نیروهای اسرائیلی اقدامات دیگری را برای تنبیه دسته جمعی فلسطینیان به کار گرفته اند که شامل تخریب مدارس و منازل فلسطینیان می شود . اسرائیل اقدامات مذکور را به تلافی پرتاب موشکهای قسام انجام داده است.

 

 
حقوق بشر، ضرورتی از یاد رفته در فلسطین

تمام موارد فوق از لحاظ قوانین بین المللی نقض آشکار حقوق بشر محسوب می شود، همان حقوقی که آمریکا و دیگر متحدان رژیم اشغالگر قدس، از مدعیان اجرای آن هستند اما سکوت و خفقان رسانه های نظام سلطه و مجامع بین المللی در انعکاس و مواجهه با این حقایق و از طرفی حمایت های بی دریغ آمریکا و اتحادیه اروپا از اقدامات اشغالگرایانه رژیم جعلی صهیونیستی باعث ادامه و گسترش جنایات این رژیم در سرزمین های اشغالی شده است.

 

نادرحقانی چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 17:58
0 نظر
  • 9
  • صفحه 1
  • 2