الوقت- علیرغم مخالفت ها و کارشکنی های رژیم صهیونیستی در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران برای فراهم آوردن زمینه کسب امتیاز بیشتر از ایران، پس از قطعی شدن توافق هسته ای و تائید آن توسط کنگره آمریکا، مقامات صهیونیستی به یکباره تغییر موضع دادند و کلیت توافق هسته ای را به نفع امنیت رژیم صهیونیستی ارزیابی کردند. تصور آنها بر این بود که توافق هسته ای دوران جدیدی را در ارتباط با دیدگاه ایران نسبت به نابودی رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد. پیش فرض غلط آنها این بود که ایران در هدف خود برای نابودی رژیم صهیونیستی بر روی تسلیحات هسته ای حساب باز کرده و اکنون که با توافق هسته ای امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای از بین رفته، ایران از هدف استراتژیک خود مبنی بر نابودی رژیم صهیونیستی چشم پوشیده و امنیت و بقای رژیم صهیونیستی هم تضمین شده است. القای این تصور و نگاه، واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پی داشت؛ به نحوی که ایشان در سخنانی در این باره فرمودند که «بعد از اتمام این مذاکرات هسته ای، شنیدم صهیونیست ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلا با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه ی ایران آسوده ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت».
درباره پیش بینی رهبر معظم انقلاب درباره نابودی رژیم صهیونیستی در بازه زمانی 25 سال نکاتی چند قابل ذکر است:
1 - عدد 25 سال در اشارات مقام معظم رهبری در واکنش به اظهارات صهیونیست ها بیان شده است. بنابراین این عدد 25 فی النفسه به معنی آن نیست که مثلا نابودی رژیم صهیونیستی در سال 2040 اتفاق خواهد افتاد. اشاره رهبری به 25 سال در واقع تاکید ایشان به قطعیت موضوع نابودی رژیم صهیونیستی است؛ حال ممکن است این هدف در زمانی زودتر از این موعد و یا کمی با تاخیر محقق شود. آنچه مشخص و مورد تاکید است، ایستادن ایران بر موضع خود و نیز وجود زمینه های لازم و امکانپذیری نابودی رژیم صهیونیستی است.
2 -نابودی رژیم صهیونیستی مستلزم شرایطی است که در مقدمات آن در سطوح مختلف قابل مشاهده و تبیین است؛ در سطح داخلی، نشانه هایی جدی برای تضعیف رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است:
الف- شکاف قومیتی و طبقاتی؛ حضور دوگانه قومیت سفاردی و اشکنازی در جامعه رژیم صهیونیستی یک بحران خفته به شمار می آید. تبعیض جدی میان اقلیت سفاردی به عنوان طبقه فرودست و اشکنازی ها به عنوان طبقه حاکم و سرمایه دار در جامعه رژیم صهیونیستی دیده می شود. نظام اقتصادی رژیم صهیونیستی و سیاست های آن به گونه ای است که امکان رشد و ترقی اقتصادی را برای سفاردی ها مسدود کرده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی رژیم رژیم صهیونیستی به گونه ای طراحی شده است که امکان دستیابی این اقلیت به مناصب عالی رژیم دشوار است. علاوه بر این، دو قومیت سفاردی-اشکنازی به لحاظ ایدولوژی، پیشینه تاریخی، و اعتقادات تفاوت های جدی دارند که همین موضوع مانع جذب و هضم آنها در یک جامعه یکدست و هماهنگ شده است.
ب- شکاف مذهبی؛ شگاف دوگانه یهودی-سکولار در جامعه مسئله ای بارز است؛ و این موضع در طول سالهای گذشته پررنگ تر شده است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی قادر نیست منازعات مذهبی را به دلخواه خود مدیریت کند. احزاب و جریان های مذهبی، خواهان تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم یهودی و نهادینه کردن تبعیض مذهبی هستند. حال آنکه احزاب و جریان های سکولار با تأکید بر ماهیت سکولار این رژیم، می کوشند اقلیت های غیریهودی را در این جامعه ادغام کنند.
ج- مهاجرت معکوس؛ بنای رژیم صهیونیستی جذب یهودیان از سراسر جهان برای تثبیت و تضمین بقای رژیم است، اما به دلایل مختلفی از قبیل ناامنی و رفاه اجتماعی سالانه جمعیت کثیری از سرزمین های اشغالی به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند. ادامه این روند نوید دهنده یک بحران برای رژیم است.
د- چالش های امنیتی و نظامی؛ درگیری های پیاپی رژیم صهیونیستی با نیروهای مقاومت در فلسطین، لبنان و در سطح منطقه و شکست های پیاپی رژیم در جنگ های 33 روزه و 22 روزه، بحران جاری رژیم در مواجهه با انتفاض سوم که در حال شکل گیری است، این واقعیت را اثبات کرده که مسئله امنیت بعنوان یک بحران همیشگی برای رژیم صهیونیستی تا زمان نابودی آن باقی خواهد ماند.
3 -در سطح منطقه ای با توجه به تحولات بیداری اسلامی در سالهای گذشته عرصه بر رژیم صهیونیستی تنگ تر از هر زمان دیگری شده است. نیروهای مقاومت در لبنان و غزه به سلاح و موشک های پیشرفته مجهز هستند و قابلیت خود را در جنگ های 33 روزه و 22 روزه اثبات کرده اند. در سوی دیگر اهداف صهیونیست ها برای محدود کردن حوزه نفوذ ایران در منطقه به شکست انجامیده و با عنایت به موقعیت ایران در سوریه، یمن، لبنان و ... عمق نفوذ ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی، ایران قدرتمندتر از هر زمان دیگر در منطقه به نقش آفرینی می پردازد.
الوقت- علیرغم مخالفت ها و کارشکنی های رژیم صهیونیستی در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران برای فراهم آوردن زمینه کسب امتیاز بیشتر از ایران، پس از قطعی شدن توافق هسته ای و تائید آن توسط کنگره آمریکا، مقامات صهیونیستی به یکباره تغییر موضع دادند و کلیت توافق هسته ای را به نفع امنیت رژیم صهیونیستی ارزیابی کردند. تصور آنها بر این بود که توافق هسته ای دوران جدیدی را در ارتباط با دیدگاه ایران نسبت به نابودی رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد. پیش فرض غلط آنها این بود که ایران در هدف خود برای نابودی رژیم صهیونیستی بر روی تسلیحات هسته ای حساب باز کرده و اکنون که با توافق هسته ای امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای از بین رفته، ایران از هدف استراتژیک خود مبنی بر نابودی رژیم صهیونیستی چشم پوشیده و امنیت و بقای رژیم صهیونیستی هم تضمین شده است. القای این تصور و نگاه، واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پی داشت؛ به نحوی که ایشان در سخنانی در این باره فرمودند که «بعد از اتمام این مذاکرات هسته ای، شنیدم صهیونیست ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلا با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه ی ایران آسوده ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت».
درباره پیش بینی رهبر معظم انقلاب درباره نابودی رژیم صهیونیستی در بازه زمانی 25 سال نکاتی چند قابل ذکر است:
1 - عدد 25 سال در اشارات مقام معظم رهبری در واکنش به اظهارات صهیونیست ها بیان شده است. بنابراین این عدد 25 فی النفسه به معنی آن نیست که مثلا نابودی رژیم صهیونیستی در سال 2040 اتفاق خواهد افتاد. اشاره رهبری به 25 سال در واقع تاکید ایشان به قطعیت موضوع نابودی رژیم صهیونیستی است؛ حال ممکن است این هدف در زمانی زودتر از این موعد و یا کمی با تاخیر محقق شود. آنچه مشخص و مورد تاکید است، ایستادن ایران بر موضع خود و نیز وجود زمینه های لازم و امکانپذیری نابودی رژیم صهیونیستی است.
2 -نابودی رژیم صهیونیستی مستلزم شرایطی است که در مقدمات آن در سطوح مختلف قابل مشاهده و تبیین است؛ در سطح داخلی، نشانه هایی جدی برای تضعیف رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است:
الف- شکاف قومیتی و طبقاتی؛ حضور دوگانه قومیت سفاردی و اشکنازی در جامعه رژیم صهیونیستی یک بحران خفته به شمار می آید. تبعیض جدی میان اقلیت سفاردی به عنوان طبقه فرودست و اشکنازی ها به عنوان طبقه حاکم و سرمایه دار در جامعه رژیم صهیونیستی دیده می شود. نظام اقتصادی رژیم صهیونیستی و سیاست های آن به گونه ای است که امکان رشد و ترقی اقتصادی را برای سفاردی ها مسدود کرده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی رژیم رژیم صهیونیستی به گونه ای طراحی شده است که امکان دستیابی این اقلیت به مناصب عالی رژیم دشوار است. علاوه بر این، دو قومیت سفاردی-اشکنازی به لحاظ ایدولوژی، پیشینه تاریخی، و اعتقادات تفاوت های جدی دارند که همین موضوع مانع جذب و هضم آنها در یک جامعه یکدست و هماهنگ شده است.
ب- شکاف مذهبی؛ شگاف دوگانه یهودی-سکولار در جامعه مسئله ای بارز است؛ و این موضع در طول سالهای گذشته پررنگ تر شده است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی قادر نیست منازعات مذهبی را به دلخواه خود مدیریت کند. احزاب و جریان های مذهبی، خواهان تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم یهودی و نهادینه کردن تبعیض مذهبی هستند. حال آنکه احزاب و جریان های سکولار با تأکید بر ماهیت سکولار این رژیم، می کوشند اقلیت های غیریهودی را در این جامعه ادغام کنند.
ج- مهاجرت معکوس؛ بنای رژیم صهیونیستی جذب یهودیان از سراسر جهان برای تثبیت و تضمین بقای رژیم است، اما به دلایل مختلفی از قبیل ناامنی و رفاه اجتماعی سالانه جمعیت کثیری از سرزمین های اشغالی به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند. ادامه این روند نوید دهنده یک بحران برای رژیم است.
د- چالش های امنیتی و نظامی؛ درگیری های پیاپی رژیم صهیونیستی با نیروهای مقاومت در فلسطین، لبنان و در سطح منطقه و شکست های پیاپی رژیم در جنگ های 33 روزه و 22 روزه، بحران جاری رژیم در مواجهه با انتفاض سوم که در حال شکل گیری است، این واقعیت را اثبات کرده که مسئله امنیت بعنوان یک بحران همیشگی برای رژیم صهیونیستی تا زمان نابودی آن باقی خواهد ماند.
3 -در سطح منطقه ای با توجه به تحولات بیداری اسلامی در سالهای گذشته عرصه بر رژیم صهیونیستی تنگ تر از هر زمان دیگری شده است. نیروهای مقاومت در لبنان و غزه به سلاح و موشک های پیشرفته مجهز هستند و قابلیت خود را در جنگ های 33 روزه و 22 روزه اثبات کرده اند. در سوی دیگر اهداف صهیونیست ها برای محدود کردن حوزه نفوذ ایران در منطقه به شکست انجامیده و با عنایت به موقعیت ایران در سوریه، یمن، لبنان و ... عمق نفوذ ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی، ایران قدرتمندتر از هر زمان دیگر در منطقه به نقش آفرینی می پردازد.
متن بیانات به کار رفته در نماهنگ اختاپوس صهیونیسم:
صهیونیسم و استکبار؛ دشمن اصلی جمهوری اسلامی: اصل قضیه در دشمنی با اسلام و نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، صهیونیست و استکبار است.جمهوری اسلامی بر خلاف دولت های دیگر که از ترس یا با تطمیع امریکا همین حرف حق را کتمان کرده و پوشیده داشتند، این حرف را به صراحت میزند و میگوید حق، حقّ است و باطل، باطل است. خود آنها اعتراف میکنند و به ما میگویند که فشارهای امریکا و محاصره اقتصادی و تبلیغات خصمانه و رذالت آمیزِ عناصری از دستگاه قانون گذاری و اجرایی امریکا علیه جمهوری اسلامی، همه و همه به قضیه اسراییل مربوط است.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی ۴/فروردین/۱۳۷۵
گرفتاری های متعدد اروپا و آمریکا؛ ناشی از سلطه اختاپوسی صهیونیسم
غرب امروز بر سر دوراهی است. یا باید دست از زورگوئی طولانی مدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشهی صهیونیست های زورگو و ضد بشر پیروی نکند، و یا در انتظار ضربههای سختتر در آیندهی نه چندان دور باشد.
تشکیل رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از اتّحاد دنیای اسلام
رژیمی که به وسیله قدرتمندان سیاسی و اقتصادی دنیا به وجود آمده است، اصلاً برای این به وجود آمده است که نگذارد دنیای اسلام، اتّحادی به خود ببیند؛ عزّتی به خود ببیند؛ نگذارد مسلمانها یک واحد عظیم تشکیل دهند که مبادا خطر بشوند.
بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین ۹/مهر/۱۳۹۰
رژیم غاصب صهیونیستی؛ واضح ترین نمونه ی دولت تروریست و نمونه کامل و همیشگی تروریسم دولتی
امروز واضح ترین نمونه دولت تروریست، رژیم غاصب صهیونیست است.دولت غاصبِ اسرائیل، از بدو تشکیل تا امروز - به عبارتی: در تمام طولِ تقریباً نیم قرنی که این غدّه سرطانی در پیکره اسلامی پیدا شده است - همیشه کارش را با ترور پیش برده و مظهر کامل تروریسم دولتی است.
دیدار اقشار مختلف مردم ۲۹/تیر/۱۳۷۳
رژیم صهیونیستی؛ دولتی ظالم و بی اعتنا به همه ی مقرّرات بشری و انسانی: این ها می خواهند دو چیز را برای دنیا مشخّص کنند: یکی اینکه این غدّه سرطانی به هر قیمتی باید بماند؛ دوم اینکه میخواهند به دنیا بگویند و تفهیم کنند که امروز سرو کار شما با اِعمال زور است و میخواهیم زور بگوییم؛ هر کس هم هر چه میخواهد بگوید، بگوید.
دیدار جمعی از کارگران و معلمان ۱۱/اردیبهشت/۱۳۸۱
در ساختار دولت اسرائیل مقام ریاست دولت مقامی تشریفاتی با محدودیت فرامین محسوب میشود. عناوینی چون انتخاب عضوی از کنیست برای تشکیل کابینه، فرمان عفو زندانیان، رئیس بانک اسرائیل، رئیس ستاره داوود (صلیب سرخ و امداد)، قضات مدنی و شرعی، رئیس دادگاه تجدیدنظر نظامی و ناظر دولت را منسوب و استوارنامههای سفیران خارجی را دریافت و صورتجلسه کابینه را امضا میکند. به عبارت دیگر رئیس دولت تشریفاتیترین پست در نظام پارلمانی اسرائیل است.
از طرفی دیگر هرچقدر رئیس دولت قدرت ندارد اما نخستوزیر به عنوان رهبر حزب اکثریت و مسئول تشکیل کابینه دارای قدرت تام بوده و بسیاری از بخشهای حکومت در اختیار او است. او دو کابینه دارد و کابینه اصلی، امنیتی و مهمترین بخش سیاستگذاری قوه مجریه اسرائیل است. به دلیل آنکه برای تشکیل دولت گاهی نیاز به ائتلاف درون پارلمانی است اشخاصی در دولت به سمت وزیری منصوب میشوند که هیچ نوع وزارتخانهای ندارند. برای همین گاهی تعداد وزرا به حدی میرسد که برای موضوعات مهم نیاز به مشورت و قانونگذاری اختصاصی است. بر همین اساس رئیس قوه مجریه دستور تشکیل کابینه امنیتی میدهد. البته نباید فراموش کرد علاوه بر فرامین امنیتی و نظامی که در اختیار نخستوزیر است بخشی از نهاد نخستوزیری با عنوان دیوان نخستوزیری فعال میکند که بخشهای مهمی را در خود جای دارد.
آنچه کمتر در مورد اسرائیل شنیده شده دیوان سالاری عجیب و پیچیده این رژیم است. در هر وزارتخانهای علاوه بر وزیر، قائممقام وزیر حضور دارد؛ شخصی به عنوان مدیرکل وزارتخانه مسئولیت بعضی امور را برعهده دارد که به پیشنهاد وزیر پس از اخذ موافقت کمیته انتصابات توسط دولت برای انجام خدمات اداری منصوب میشود. نکته جالب حضور وی در رأس تمام خدمات و اجرای سیاستهای وزیر و فعالیتهای وزارتخانه است تا جایی که چند معاون در اجرای وظایف او را یاری میدهند.
در بالا به دیوان اداری اشاره شد و باید گفت تشکیلات امنیتی اسرائیل همچون شاباک و موساد زیرنظر دیوان نخستوزیری است و مسئولیت مستقیم آن برعهده شخص نخستوزیر این رژیم میباشد. مواردی چون دفتر مرکزی آمار که سالانه آمار و ارقام مرتبط با فعالیت این رژیم را منتشر میکند، آرشیو عمومی و مشاوران مختلف نظامی و امنیتی و حتی سیاسی و اقتصادی نخستوزیر در درون این دیوان است.
به واقع در سیستم قوه مجریه دیوانسالاری و مدیریت ساختار یکپارچه از بارزترین شاخصههای دولت اشغالگر قدس است. در کنار قوه مجریه که وظیفه حفظ یکپارچگی سیاسی اسرائیل را برعهده دارد شوراهای منطقهای و محلی وظایفی چون بسیج رهبران سیاسی، تأمین خدمات دولت و تقویت ارتباطات سیاسی بین مردم و رهبران سیاسی اسرائیل را در شش استان را اجرایی میکنند. از طرف دیگر نهاد قضایی در اسرائیل دارای استقلال کامل و به دو دادگاه عادی و ویژه قابلتقسیم است.
در اسرائیل ساختار نظامی به ارتش اسرائیل با مسئولیت نیروی زمینی، دریایی، هوایی و جبهه داخلی تقسیم میشود. تقسیمبندی ساختار نظامی ارتش اسرائیل نیز برعهده ستاد نیروهای مسلح است که رئیس ستاد، فرمانده کل نیروهای مسلح اسرائیل و درجه وی سرلشگری است. پس از جنگ خلیجفارس بخش جبهه داخلی برای توانمندسازی گروههای مختلف مردمی و سایر بخشهای اداری و... برای شرایط بحران تشکیل شد. نکته جالب توجه لشگرهای چهارگانه نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی است که به چترباز، پیاده، زرهی و توپخانه و مهندسی تقسیم میشود.
در کنار این نهادهای سیاسی سیستم اطلاعاتی اسرائیل جایگاه مفصلی دارد. اطلاعات نظامی مسئول تحلیل اطلاعات و اخبار ارتش پیرامونی و متخاصم این رژیم است و فرماندهی آن زیر نظر وزیر دفاع فعالیت میکند و با لشگرهای تجسسی میدانی وابسته به لشگرها و واحدهای نظامی هماهنگی کامل دارد. این ستاد در تمامی ابعاد جمعآوری از تجهیزات کاملی برخوردار و در کنار واحدهای شناسایی و تجسسی میدانی که از پشت خط نبرد اطلاعات کسب میکند یک جبهه قوی اطلاعات نظامی تشکیل داده است. نکته قابل توجه وجود بخش «ترور ویژه» در اطلاعات نظامی اسرائیل است. تا جایی که اکثر رهبران سیاسی و نظامی گروههای مستقر در فلسطین در طی انتفاضه دوم با بالگرد آپاچی یا دیگر تجهیزات ارتش توسط این واحد ترور شده و به شهادت رسیدند.
در کنار نهاد اطلاعات نظامی، این موساد است که شهرت جهانی دارد. موساد زیرنظر مستقیم نخستوزیر فعالیت دارد و وظیفه اصلیاش مراقبت و جاسوسی در خارج از مرزهای سرزمینهای اشغالی و جلوگیری از عملیات خرابکاری ضداسرائیل است. نکته جالب در مورد موساد مخفی بودن اسم مسئول موساد تا 1996 بود و کسی نمیدانست مسئول موساد کیست. عملیات ویژه موساد دفتری برای هماهنگی با سرویس سیا دارد. مهمترین و مخوفترین بخش اطلاعاتی موساد واحدی مخفی به نام «متساد» است. این واحد بیشترین عملیات ترور شخصیتها، خرابکاری و جنگ روانی را برای خود ثبت کرده است. از واحدهای معروف متساد میتوان به «کدون» یا سرنیزه اشاره کرد. کدون مأموریت اصلی عملیات ترور شخصیتها در خارج از سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل را برعهده دارد و همانطور که از اسمش مشخص است دکترین نظامی تهاجمی که مبنی بر صحنه اصلی نبرد به زمین دشمن را دنبال میکند.
«شین بت»، یار داخلی موساد است. این نهاد همچون موساد زیر نظر نخستوزیر اداره میشود و مأموریت اصلی اطلاعاتی در سرزمینهای فلسطین را برعهده دارد. این سازمان تمامی عملیات دستگیری، ربایش و مقابله با انتفاضه و هر نوع تظاهرات و سرکوب فلسطینیها را در مناطق اشغالی برعهده دارد. در طول اشغال لبنان این واحد توانست بسیاری از سران مقاومت یا مقاومت مرتبط با آن را از خاک لبنان برباید یا ترور کند. واحد عرب نماها یا «میستا افریم» مهمترین واحد برای ترور فرماندهان مقاومت فلسطینی در شین بت است.
البته این واحدها تنها نهادهای اطلاعاتی اسرائیل نیست. مرکز مطالعات و برنامهریزی استراتژیک زیر نظر وزارتخارجه، «لیکیم» یا دفتر ارتباط با امور علمی (مأموریت سرقت اسناد علمی به منظور توسعه صنایع نظامی اسرائیل) و نیز «مالماب» (دفتر امنیتی وزارت دفاع برای حفاظت از صنایع حساس) بخش جداییناپذیر جامعه اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس است. البته دفتر ارتباطات امور علمی بعد از انتشار گزارش سرقت اطلاعاتی از آمریکا و پنتاگون تا حدودی تعطیلشده و این وظیفه به دیگر نهادهای اطلاعاتی اسرائیل واگذار گردیده است.
پیچیدگی احزاب و گستردگی آنان سبب شده تا بسیاری اسرائیل را دولت حزبها بنامند که هر روز به صورت قارچگونه رو به فزونی است. سیاستهای مختلف و نگاه حزبی به رویدادها موجب شده تا دولتهای فراوانی پس از اختلاف با سایرین در کنیست یا فروبپاشند یا انحلال پارلمان را اعلام کنند. در این بین فرقههای مذهبی درون اسرائیل از نفوذ بالایی برخوردار هستند و هر یک فرامین اختصاصی خود را دنبال میکنند و بعضاً دست به عملیات تروریستی خارج از مجوزهای نخستوزیری میزنند. اینها بخشی از دیوانسالاری سیاسی رژیم اشغالگر قدس است.
ویدئوهای ما را در کانال VideoFars@ دنبال کنید.