در حال حاضر، بیشترین آمار آوارگان جهان مربوط به فلسطینی ها است و پیش بینی می شود تعداد آنان تا پایان سال 2020 به بیش از 7 میلیون نفر برسد. در مقطع فعلی 5 میلیون آواره فقط در کشورهای عربی منطقه اسکان یافته اند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) ، سال 1948 پس از اشغال فلسطین توسط
صهیونیست ها، بیش از 900 هزار فلسطینی از خانه و کاشانه خود رانده شدند و
به اجبار جلای وطن کردند.
در حال حاضر، بیشترین آمار آوارگان جهان مربوط به فلسطینی ها است و پیش
بینی می شود تعداد آنان تا پایان سال 2020 به بیش از 7 میلیون نفر برسد. در
مقطع فعلی 5 میلیون آواره فقط در کشورهای عربی منطقه اسکان یافته اند.
سازمان مرکزی آمار فلسطین با انتشار گزارشی اعلام کرده بیش از 65 درصد
فلسطینی های ساکن سرزمین های اشغالی 1948 از خانه های خود آواره شده اند.
لبنان یکی از کشورهای عرب منطقه غرب آسیا بود که در سال 1948 میزبان
بخشی از آوارگان فلسطینی شد. در مقطع فعلی نزدیک به 483 هزار نفر از
آوارگان در این کشور زندگی می کنند.
در لبنان، 12 اردوگاه ویژه آوارگان فلسطینی وجود دارد. نزدیک به 210
هزار نفر از آوارگان فلسطینی در این اردوگاه اسکان یافته اند و 273 هزار
نفر دیگر نیز در خارج اردوگاه زندگی می کنند.
تمامی آوارگان مستقر در اردوگاه های داخل این کشور با مشکلات از جمله فقر،
پایین بودن بهداشت و بیکاری مواجه هستند. امنیت این اردوگاه ها توسط
نیروهای فلسطینی تامین می شود.
آوارگان فلسطینی تقریبا 10 درصد جمعیت لبنان را تشکیل می دهند و این
آوارگان فاقد حقوق مدنی و اجتماعی هستند. بیشتر فلسطینی های مستقر در لبنان
از جمله آوارگانی هستند که از شمال فلسطین به این مناطق مهاجرات کرده اند.
اردوگاه عین الحلوه و مارالیاس به ترتیب با جمعیت 54 هزار و 662 نفر، بزرگترین و کوچکترین اردوگاه های فلسطینی ها در لبنان هستند.
در نقشه میدانی ذیل، اسامی، جمعیت و منطقه جغرافیایی اردوگاه های آوارگن فلسطینی را در کشور لبنان مشاهده می کنید:
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی در اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/22/
مقام معظم رهبری: ملت اسرائیل، اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند
خبرگزاری
فارس: مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای بارها تأکید کردهاند که
ملت اسرائیل، یک ملت جعلی و دروغین، اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند.
الوقت- علیرغم مخالفت ها و کارشکنی های رژیم صهیونیستی در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران برای فراهم آوردن زمینه کسب امتیاز بیشتر از ایران، پس از قطعی شدن توافق هسته ای و تائید آن توسط کنگره آمریکا، مقامات صهیونیستی به یکباره تغییر موضع دادند و کلیت توافق هسته ای را به نفع امنیت رژیم صهیونیستی ارزیابی کردند. تصور آنها بر این بود که توافق هسته ای دوران جدیدی را در ارتباط با دیدگاه ایران نسبت به نابودی رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد. پیش فرض غلط آنها این بود که ایران در هدف خود برای نابودی رژیم صهیونیستی بر روی تسلیحات هسته ای حساب باز کرده و اکنون که با توافق هسته ای امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای از بین رفته، ایران از هدف استراتژیک خود مبنی بر نابودی رژیم صهیونیستی چشم پوشیده و امنیت و بقای رژیم صهیونیستی هم تضمین شده است. القای این تصور و نگاه، واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پی داشت؛ به نحوی که ایشان در سخنانی در این باره فرمودند که «بعد از اتمام این مذاکرات هسته ای، شنیدم صهیونیست ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلا با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه ی ایران آسوده ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت».
درباره پیش بینی رهبر معظم انقلاب درباره نابودی رژیم صهیونیستی در بازه زمانی 25 سال نکاتی چند قابل ذکر است:
1 - عدد 25 سال در اشارات مقام معظم رهبری در واکنش به اظهارات صهیونیست ها بیان شده است. بنابراین این عدد 25 فی النفسه به معنی آن نیست که مثلا نابودی رژیم صهیونیستی در سال 2040 اتفاق خواهد افتاد. اشاره رهبری به 25 سال در واقع تاکید ایشان به قطعیت موضوع نابودی رژیم صهیونیستی است؛ حال ممکن است این هدف در زمانی زودتر از این موعد و یا کمی با تاخیر محقق شود. آنچه مشخص و مورد تاکید است، ایستادن ایران بر موضع خود و نیز وجود زمینه های لازم و امکانپذیری نابودی رژیم صهیونیستی است.
2 -نابودی رژیم صهیونیستی مستلزم شرایطی است که در مقدمات آن در سطوح مختلف قابل مشاهده و تبیین است؛ در سطح داخلی، نشانه هایی جدی برای تضعیف رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است:
الف- شکاف قومیتی و طبقاتی؛ حضور دوگانه قومیت سفاردی و اشکنازی در جامعه رژیم صهیونیستی یک بحران خفته به شمار می آید. تبعیض جدی میان اقلیت سفاردی به عنوان طبقه فرودست و اشکنازی ها به عنوان طبقه حاکم و سرمایه دار در جامعه رژیم صهیونیستی دیده می شود. نظام اقتصادی رژیم صهیونیستی و سیاست های آن به گونه ای است که امکان رشد و ترقی اقتصادی را برای سفاردی ها مسدود کرده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی رژیم رژیم صهیونیستی به گونه ای طراحی شده است که امکان دستیابی این اقلیت به مناصب عالی رژیم دشوار است. علاوه بر این، دو قومیت سفاردی-اشکنازی به لحاظ ایدولوژی، پیشینه تاریخی، و اعتقادات تفاوت های جدی دارند که همین موضوع مانع جذب و هضم آنها در یک جامعه یکدست و هماهنگ شده است.
ب- شکاف مذهبی؛ شگاف دوگانه یهودی-سکولار در جامعه مسئله ای بارز است؛ و این موضع در طول سالهای گذشته پررنگ تر شده است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی قادر نیست منازعات مذهبی را به دلخواه خود مدیریت کند. احزاب و جریان های مذهبی، خواهان تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم یهودی و نهادینه کردن تبعیض مذهبی هستند. حال آنکه احزاب و جریان های سکولار با تأکید بر ماهیت سکولار این رژیم، می کوشند اقلیت های غیریهودی را در این جامعه ادغام کنند.
ج- مهاجرت معکوس؛ بنای رژیم صهیونیستی جذب یهودیان از سراسر جهان برای تثبیت و تضمین بقای رژیم است، اما به دلایل مختلفی از قبیل ناامنی و رفاه اجتماعی سالانه جمعیت کثیری از سرزمین های اشغالی به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند. ادامه این روند نوید دهنده یک بحران برای رژیم است.
د- چالش های امنیتی و نظامی؛ درگیری های پیاپی رژیم صهیونیستی با نیروهای مقاومت در فلسطین، لبنان و در سطح منطقه و شکست های پیاپی رژیم در جنگ های 33 روزه و 22 روزه، بحران جاری رژیم در مواجهه با انتفاض سوم که در حال شکل گیری است، این واقعیت را اثبات کرده که مسئله امنیت بعنوان یک بحران همیشگی برای رژیم صهیونیستی تا زمان نابودی آن باقی خواهد ماند.
3 -در سطح منطقه ای با توجه به تحولات بیداری اسلامی در سالهای گذشته عرصه بر رژیم صهیونیستی تنگ تر از هر زمان دیگری شده است. نیروهای مقاومت در لبنان و غزه به سلاح و موشک های پیشرفته مجهز هستند و قابلیت خود را در جنگ های 33 روزه و 22 روزه اثبات کرده اند. در سوی دیگر اهداف صهیونیست ها برای محدود کردن حوزه نفوذ ایران در منطقه به شکست انجامیده و با عنایت به موقعیت ایران در سوریه، یمن، لبنان و ... عمق نفوذ ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی، ایران قدرتمندتر از هر زمان دیگر در منطقه به نقش آفرینی می پردازد.
مجامع و رسانه های بین المللی با بیتفاوتی و سکوت در قبال اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی در فلسطین، بر تداوم نقض آشکار حقوق بشر در این سرزمین دامن زدهاند.
پس از تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در
سال 1948، مردم فلسطین از ابتداییترین حقوق انسانی و شهروندی خود محرومند و
به یقین می توان گفت که از همان سالها حقوق بشر از این سرزمین رخت بر بسته و
اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی به پایداری این وضع در سرزمینهای اشغالی دامن
زده است.
مسأله اشغال نظامی کشورها اولین بار
در کنوانسیون های چهارگانه ژنو ( 1949
) مطرح شد. براساس این کنوانسیون هرگونه
عملیات اشغال نظامی، باید تابع حقوق بشردوستانه بین المللی باشد. با این وجود از
زمان آغاز اشغال سرزمینهای فلسطین تاکنون، شاهد بی توجهی رژیم صهیونیستی به
دستورالعمل های حقوق بین الملل در عملیات اشغال نظامی بودهایم و اسرائیل با رد
کنوانسیون های مذکور و اقدامات خشونت آمیز، فلسطینیان را از حقوق مدنی، سیاسی،
اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حق تعیین سرنوشت خود محروم کرده است.
از سال 1949 سازمان ملل متحد 30 قطعنامه مربوط به تحقق صلح در فلسطین، حمایت از آوارگان فلسطینی و پرداخت غرامت به آنها، حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و احقاق تمامی حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را صادر کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل همچنین در سال 1969، کمیته ای را متشکل از نمایندگان کشورهای سریلانکا ، یوگسلاوی و سومالی تشکیل داد و کمیته مذکور ضمن دیدار از اراضی اشغالی ، تحقیقاتی را در مورد اقدامات اسرائیل در این مناطق به عمل آورد.
این کمیته در گزارش خود با اشاره به تجاوزهای اسرائیل به حقوق مردم فلسطین ، خواستار پایبندی اسرائیل به توافقات ژنو در مورد حقوق فلسطینیان شد . پس از بررسی وضعیت حقوق بشر در اراضی اشغالی فلسطین توسط کمیته مزبور ، در مارس 1969 نیز کمیته ای تحت عنوان " کمیته حقوق بشر " در سازمان ملل تشکیل شد.
نقض حقوق کودکان فلسطینی
بنابر ماده 14 کنوانسیون چهارم 1949 ژنو ، کشتار خودسرانه ، شکنجه یا رفتار غیرانسانی که موجب وارد آمدن عمدی رنج شدید و زیان جدی به جسم یا سلامت افراد شود ، نقض آشکار کنوانسیون مذکور محسوب و جنایت جنگی تلقی می شود. با این حال کشتار و شکنجه کودکان زیر 18 سال فلسطینی همچنان ادامه دارد و روز به روز بیشتر می شود.
موارد دیگر نقض حقوق کودکان فلسطینی وجود پستهای بازرسی است. این مسأله باعث شده است که روند تحصیل و آموزش کودکان فلسطینی دچار اختلال شود. علاوه بر آن ، ساخت دیوار حائل توسط اسرائیل و قطع ارتباط کرانه باختری با قدس شرقی، باعث تشدید محرومیت کودکان فلسطینی از آموزش شده است.
در مدارس قدس شرقی بیش از هفت هزار معلم و 18 هزار دانش آموز وجود دارند که تاکنون بسیاری از آنها به دلیل وجود دیوار حائل از رفتن به مدارس منع شده اند . بدین لحاظ آمار ترک تحصیل دانش آموزان فلسطینی به شدت افزایش یافته است. شدت آزار کودکان فلسطینی تا جایی است که سازمانهای فعال در زمینه حقوق کودکان و حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد ، کمیته بین المللی صلیب سرخ و تمام سازمانهای حقوقی بین المللی ، خواستار فشار بر اسرائیل و اجرای کنوانسیون چهارم ژنو شده اند.
طبق آخرین گزارشی که صندوق بین المللی حمایت از کودکان فلسطینی ( یونیسف ) منتشر کرده است ، 776 کودک فلسطینی از 29 سپتامبر 2000 (آغاز انتفاضه الاقصی )تا 31 اکتبر 2005 ، توسط نیروهای اسرائیلی شهید ، 28 هزار و 8611 کودک زخمی و سه هزار و پانصد کودک فلسطینی نیز در طول این مدت دستگیر شده اند که 2855 نفر آنها هنوز در بازداشت به سر می برند.
نقض حقوق زنان فلسطینی
اقدامات خشونت بار و کشتار بی رویه پنج سال اخیر در همه سرزمینهای اشغالی فلسطین ، زنان فلسطینی را با مشکلات جدی مواجه کرده است . اگر چه سازمان ملل متحد در قطعنامه مبارزه با تبعیض جنسیتی بر ضد زنان بر لزوم اجرای مساوات میان زنان و مردان تأکید کرده اما اسرائیل آنها را همانند دیگر قطعنامه های حقوق بشر زیر پا گذاشته است . علاوه بر این اسرائیل محدودیتهای زیادی را در مورد زنان فلسطینی اعمال می کند که یکی از بارزترین آنها محدودیتهای اعمالشده بر مراقبتهای بهداشتی درمانی است.
براساس ماده 38 کنوانسیون چهارم ژنو ، اسرائیل به عنوان یک دولت اشغالگر ملزم به فراهم کردن امکانات درمانی و مراقبتی برای شهروندان فلسطینی است. اما اسرائیل نه تنها نسبت به وظایف و تعهدات خود در این زمینه بی توجه بوده بلکه در سالهای اخیر با تشدید محدودیتها مانع دسترسی فلسطینیان به مراکز درمانی شده که این امر در بسیاری از موارد عواقب خطرناکی در پی داشته است.
نیروهای اسرائیلی علاوه بر ایجاد محدودیت در عبور و مرور زنان فلسطینی ، از تجهیزاتی استفاده می کنند که عوارض بسیار خطرناکی بر جای می گذارد . این تجهیزات شامل دستگاههای اشعه زا برای تفتیش بدنی زنان فلسطینی است که کارکرد اصلی آنها کشف مواد منفجره است . به این ترتیب ورود اشعه به بدن زنان فلسطینی باعث شده است که تاکنون چندین مورد سقط جنین به وجود آید.
بنابر ماده هفت کنوانسیون ویژه حقوق شهروندی و سیاسی و ماده سه توافقنامه چهارم ژنو شکنجه و برخورد غیرانسانی و مخرب در مورد فلسطینیان ممنوع است . گفتنی است که بیش از 400 زن فلسطینی در طول انتفاضه الاقصی دستگیر شده اند که 1166 نفر از آنها هنوز در بازداشت به سر می برند . 107 نفر از آنها در منطقه کرانه باختری ، شش نفر در سرزمینهای اشغالی 488 و سه نفر آنها در نوار غزه دستگیر شده اند.
قوانین موجود در مورد خشونت علیه زنان فلسطینی ، در حد لازم از آنها حمایت نمی کنند. اطلاعات موجود نشان می دهد که علاوه بر دستگیری ها و کشتار زنان فلسطینی ، در اکثر موارد ، آنها مورد آزار جنسی قرار می گیرند . هر چند آمار کاملی در دست نیست اما اطلاعات موجود نشان می دهد که تعداد شکایات ثبت شده در حوزه خشونتهای جنسی علیه زنان بسیار پایین است و آن دسته از شکایات هم به دلیل فقدان مدرک به دادگاه راه نمی یابند.
نقض حقوق اسرای فلسطینی
مسأله اسرای فلسطینی و نقض حقوق آنها همواره یکی از مسائل لاینحلی بوده است که مورد توجه اکثر سازمانهای حقوق بشر قرار گرفته است . اطلاعات مربوط به اقدامات اسرائیل از سال 1967 به بعد حاکی از آن است که این رژیم به منظور مقابله با مقاومت فلسطینیان ، سیاستهایی نظیر کشتار جمعی ، تبعید ، مصادره اراضی و تخریب منازل فلسطینیان را در پیش گرفت و در همین راستا ، اقدام به ایجاد مجموعه زندانهایی کرد و به این ترتیب ، بسیاری از فلسطینیان را دستگیر و به اسارت درآورد.
رژیم صهیونیستی ، زندانها را در مناطقی بنا کرده است که از نظر امنیتی خطرناکند و این امر با ماده 83 فصل دوم توافقنامه چهارم ژنو مخالف است . بنابر توافقنامه مذکور ، اسرائیل حق ندارد زندانهایش را در مناطقی که در معرض خطر جنگ قرار دارند ، بنا کند.
موضوع اسیران فلسطینی به حدی حیاتی بوده است که یکی از پیش شرط های اساسی مذاکرات صلح به شمار رفته است . بدین لحاظ تا زمانی که قضیه اسرای فلسطینی لاینحل باقی بماند و دولت اسرائیل نیز هزاران فلسطینی را در بازداشت نگه دارد ، هیچ پیشرفتی در روند صلح به وجود نخواهد آمد.
اقدامات اسرائیل و نقض حقوق فلسطینیان
علاوه بر موارد و مصادیقی که پیرامون نقض حقوق بشر در فلسطین بیان شد ، همواره شاهد اقدامات دیگری از جانب اسرائیل بوده ایم که در راستای اعمال محدودیتهای بیشتر برای فلسطینیان صورت گرفته است که از جمله مهمترین آنها ساخت دیوار حائل ، ایجاد محدودیت عبور و مرور توسط پستهای بازرسی و استفاده از روشهای ایجاد رعب و وحشت است.
از ابتدای سال 2002 ، طرح احداث دیوار حائل به طول تقریبی 600 کیلومتر ، بر محدودیتهای مردم فلسطین افزود . اگرچه دیوان بین المللی لاهه بنابر درخواست مجمع عمومی سازمان ملل پس از شش ماه بررسی در 9 جولای 2004 با اکثریت آراء ، احداث دیوار حائل توسط اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین به ویژه داخل و اطراف قدس شرقی را مغایر قوانین بین المللی اعلام و از این کشور درخواست کرد تا نسبت به تخریب آن و پرداخت غرامت به فلسطینیان زیان دیده اقدام کند اما اسرائیل همچنان به تکمیل ساخت دیوار حائل ادامه داده است.
قصد اسرائیل با ادامه ساخت دیوار حائل القای این احساس به فلسطینیان بوده است که آنها در زندان به سر می برند و باید تحت نظارت زندانبان عمل کنند ، این زندان نیز به وسیله دیوار حائل احاطه شده و زندانیان حق عبور و مرور آزادانه را ندارند . به این ترتیب ، روح و روان مردم فلسطین با این تفکر تحت تأثیر قرار گرفته و مشکلات زیادی را برای آنها به وجود آورده است .
بخش دیگر اقدامات متناقض با حقوق فلسطینیان ، جلوگیری از تردد آزاد آنها در اراضی اشغالی توسط ارتش اسرائیل بوده است. اجرای مقررات منع رفت و آمد و فعالیت پستهای بازرسی ، با هدف کنترل تردد بین شهرها و روستاهای فلسطین روز به روز سخت تر و پیچیده تر شده و عملاً مردم فلسطین را در شهرها و روستاهای خود حبس کرده است . آن عده از فلسطینیان نیز که مجبورند از پستهای بازرسی عبور کنند ، در طول روز به مدت زیادی معطل شده و با انواع رفتارهای غیرانسانی مواجه می شوند.
خسارت ناشی از این مسأله نیز جبران ناپذیر بوده است چرا که این محدودیتها ، تقریبا تمام جنبه های زندگی روزمره مردم فلسطین نظیر ، اقتصاد ، آموزش ، بهداشت و... را تحت تأثیر قرار می دهد . بیشترین خسارت زمانی آشکار می شود که افراد بیمار نیاز فوری به پزشک داشته باشند اما مجبور باشند در پست بازرسی معطل شوند . این در حالی است که ممانعت افراد بیمار یا مجروح از رسیدگی پزشکی ، نقض مسلم قوانین بین الملل به شمار می رود.
از جمله سیاستهای دیگری که اسرائیل به منظورنقض حقوق فلسطینیان در پیش گرفته است ، استفاده از روشهای ایجاد رعب و وحشت است . یکی از مصادیق این سیاست ، شکستن دیوار صوتی است که اسرائیل پس از عقب نشینی از نوارغزه ، به منظور اعمال فشار بر مردم این منطقه به کار گرفته است . صدای مهیب شکستن دیوار صوتی به قدری شدید است که همانند زلزله باعث شکسته شدن اشیاء و لوازم منزل ، دیوارها و پنجره ها می شود . این مسأله که پس از عقب نشینی از نوار غزه چند بار تکرار شد ، تأثیرات مخرب فیزیکی و روانی را بر ساکنان منطقه مخصوصا کودکان وارد کرده است .
علاوه بر شکستن دیوار صوتی ، نیروهای اسرائیلی اقدامات دیگری را برای تنبیه دسته جمعی فلسطینیان به کار گرفته اند که شامل تخریب مدارس و منازل فلسطینیان می شود . اسرائیل اقدامات مذکور را به تلافی پرتاب موشکهای قسام انجام داده است.
تمام موارد فوق از لحاظ قوانین بین المللی نقض آشکار حقوق بشر محسوب می شود، همان حقوقی که آمریکا و دیگر متحدان رژیم اشغالگر قدس، از مدعیان اجرای آن هستند اما سکوت و خفقان رسانه های نظام سلطه و مجامع بین المللی در انعکاس و مواجهه با این حقایق و از طرفی حمایت های بی دریغ آمریکا و اتحادیه اروپا از اقدامات اشغالگرایانه رژیم جعلی صهیونیستی باعث ادامه و گسترش جنایات این رژیم در سرزمین های اشغالی شده است.