جشنواره مهدویت در فضای مجازی

گروه فناوری اطلاعات ــ اولین جشنواره مهدویت در فضای مجازی با حمایت بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) به‌مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود.

‌به گزارش ایکنا؛ اولین جشنواره مهدویت در فضای مجازی با حمایت بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) به‌مناسبت چهلمین سالگرد پیروز انقلاب اسلامی در دو بخش محتوایی در زیرشاخه‌های ایجاد وب، ایجاد کانال، صفحه اجتماعی و وب سایت، تولید محتوا در بخش استیکر، اپلیکیشن، پوستر، نشریه، پادکست موشن‌گرافی و کلیپ برگزار می‌شود.

ازجمله اهداف این جشنواره، ترویج و توسعه فرهنگ مهدوی از طریق فضای مجازی برای اقشار مختلف به‌ویژه نوجوانان و جوانان، تقویت مبانی اعتقادی و دینی نوجوانان و جوانان درخصوص امام زمان(عج) در فضای مجازی، کاهش آسیب‌های فضای مجازی از طریق گسترش پیام‌ها و محتوا‌های مهدوی، شناسایی فعالان و مبلغین مهدویت در فضای مجازی، استفاده از ظرفیت جوانان و نوجوانان در تبلیغ معارف مهدوی در فضای مجازی و گسترش ابعاد مختلف (شناخت امام زمان (عج)) در قالب هنری در فضای مجازی است.

همچنین شناسایی و تجلیل از فعالان مهدوی در عرصه فضای مجازی و پشتیبانی از این ظرفیت به صورت مستمر، توانمند‌سازی و آموزش‌های مهارتی، تخصصی و معارفی مهدوی جهت فعالان در این عرصه، تولید و باز نشر گسترده مطالب و آثار هنری متنوع از محتوای مهدویت در فضای مجازی، استفاده از ظرفیت فرهنگی و تخصصی در امر ترویج و توسعه معارف مهدویت و برنامه‌ریزی مدون جهت استمرار آن و تبین نقشه راه و تدوین برنامه بنیاد مهدی موعود‌(عج) در فضای مجازی از دیگر اهداف این جشنواره است. همچنین در این جشنواره موضوع انقلاب اسلامی و انتظار در بخش ویژه‌ای دیده شده است.

مهلت ثبت نام و شرکت در جشنواره از اول آذر ماه ۱۳۹۷ الی ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۷ اعلام شده است و زمان و نحوه اعلام نتایج بیست و پنجم بهمن ماه ۱۳۹۷ از طریق سایت این جشنواره است. علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به سایت chb-namaz.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام
جشنواره مهدویت در فضای مجازی

فلسطین ریشه درد های جهان اسلام


فلسطین؛ ریشه‌های درد
 
نویسنده: علی باقری چیذه
دشمنی اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن صلی‌الله علیه و آله و سلم، ابرقدرت‌ها خصوصاً آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است» امام خمینی(رحمت الله علیه) (صحیفه امام – ج 19- ص 28)
فلسطین در قدیم کنعان نام داشت و حمل ظهور پیامبرانی چون حضرت موسی(علیه السلام)، عیسی(علیه السلام) و محل زندگی و عبور حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده؛ اهمیت تاریخی این منطقه بر جنبه‌های عبادی و مذهبی برمی‌گردد و اهمیت کنونی علاوه بر آن، بدلیل واقع بودن در منطقه خاورمیانه است.«اشکنازیها همان یهودیانی هستند که ریشه اروپایی دارند و اغلب یهودیان آمریکای شمالی و جنوبی اشکنازی الاصل‌اند. اشکنازیها بزرگترین گروه نژادی هستند و در مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسراییل اثرگذارترین گروه به شمار می‌روند» و سرانجام یهودیان مشرق زمین و جهان اسلام که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند که یهودیان ایرانی، عربی – سامری‌ها – کردها بربرها از گروه‌اند. غالب وقایع بین‌المللی مهم در دو دهه اخیر در خاورمیانه و مناطق حول محور آن روی داده است – جنگ تحمیلی هشت ساله ایران با عراق – جنگ نفتکشها در خلیج فارس و حمله عراق به کویت و متعاقب آن انجام عملیات طوفان صحرای نیروهای غربی به رهبری آمریکا و تک تازی و نفوذ در منطقه شاهرک حیاتی نفت – بحران ظهور و سقوط لبنان – همه این وقایع در نزدیکی یکی از ذخایر عظیم انرژی جهان و به طریقی ریشه در انرژی نفتی دارد. ذخایر نفتی منطقه در رقابتهای منطقه‌ای، اهداف استعماری و دکترینهای سیاست خارجی دول ابرقدرت از جایگاه خاصی برخوردار است.

مفهوم صهیونیست و شناختی اجمالی از یهود

صهیون در لغت به معنای کوه پر آفتاب و خشک است و نام کوهی است در اورشلیم(بیت‌المقدس) و بعضاً به کل اورشلیم نیز اطلاق می‌شده – صهیون آرامگاه حضرت داود و حضرت سلیمان و عده‌ایی از انبیای بنی‌اسرائیل است گفته می‌شود «تابودت مهد» نیز تا زمان حضرت سلیمان در کوه صهیون نگهداری می‌شده که با کمیل بنای بیت‌المقدس به قدس انتقال داده‌اند.
صهیونیست که از این واژه گرفته شده، نهضت گروه افراطی یهود برای تسلط بر بیت‌المقدس که مقدسات ملی و مذهبی ایشان توسط پادشاهان بنی‌اسرائیل حضرت داود و سلیمان در این شهر بنا شده است این
گروه افراطی اعتقاد دارند برای رجوع به « ارض موعود» از هیچ سعی و تلاشی نباید دریغ کرد حتی کشتار بی‌رحمانه و وحشیانه ساکنین منطقه.
طبق آئین دین یهود – یهودی بودن بر طبق 2 اصل امکان‌پذیر است.
« اولی عقیدتی (اعتقاد و ایمان به دین یهود) و دومی نژادی (متولد شدن از مادر یهودی)، یهودی ملحد نیز یهودی محسوب می‌شود.»
گروهای یهودی بر اساس نژاد به سه دسته تقسیم می‌شود 1- سفاردی‌ها
2- اشکنازیها
3- یهودیان مشرق زمینی و جهان اسلام. سفاردیها از نژاد متمول و اشراف یهود در گذشته بوده و زیستن بااشکنازیها را بر خود شرم می‌شمارند و دشمنی دیرینه‌ای با هم دارند. اشکنازیها یهودیان مشرق اروپا هستند و صهیونیست از آن گروه برخواسته و اصلیت آنان آلمانی است.
«اشکنازیها همان یهودیانی هستند که ریشه اروپایی دارند و اغلب یهودیان آمریکای شمالی و جنوبی اشکنازی الاصل‌اند. اشکنازیها بزرگترین گروه نژادی هستند و در مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسراییل اثرگذارترین گروه به شمار می‌روند» و سرانجام یهودیان مشرق زمین و جهان اسلام که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند که یهودیان ایرانی، عربی – سامری‌ها – کردها بربرها از گروه‌اند. اینان در گذر زمان خود را با شرایط مناطق استقرارشان وفق داده‌اند و آداب و فرهنگ منطقه زیستگاه خویش را چون سفاردی‌ها قبول داشته و با فرهنگ‌پذیری زیستگاه خویش کنار آمده‌اند سفاردی‌ها و یهودیان مشرق زمین در آداب و رسوم عبادت شبیه به هم‌اند.
گروه‌های یهودی از نظر تفسیر عقاید یهودیت به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند. 1- یهودیت ارتدوکسی که اعتقاد دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامی دستورالعملهای آن لازم الاجرا است.
2- یهودیت اصلاح‌طلب و یا عبارتی سکولار که عقل را بر همه چیز حاکم دانسته و اعتقاد دارند زندگی فردی و اجتماعی از یکدیگر قابل تفکیک‌اند در خارج از خانه شهروند و در داخل خانه یهودی محسوب خواهند شد.
3- یهودیان محافظه‌کار که اعتقاد بر ثابت بودن روح ملت یهود دارند و تغییر میراث یهود در مقتضای زمان و مکان را در چارچوب ثابت بودن روح ملت یهود قبول دارند. ضمناً اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران اعتقادی بر نزول تورات از سوی پروردگار ندارند بلکه تورات را کتابی حکیمانه و عالمانه می‌دانند که خداوند بر پیامبران و بندگان برگزیده الهام فرموده است.
« یهودیت اصلاح‌طلب و محافظه‌کار خاخام شدن زنان و هم‌جنس‌بازی (میان پسران و دختران) و خاخام شدن
هم‌جنس‌بازان را مجاز می‌شمارند اکثریت قاطع یهود دنیای غرب، قومی محافظه‌کار یا اصلاح‌طلبند و ارتدوکس‌ها حداکثر %5 آن را تشکیل می‌دهند. »
با گسترش یهود ستیزی در اواخر قرن 19 وخامت اوضاع سیاسی اقتصادی و معیشتی یهودیان روسیه و شرق اروپا و مهاجرت آنان به کشورهای اروپای غربی جنبش صهیونیستی به فعالیت پرداخته و با افسانه‌سرایی تملک سرزمین فلسطین را از دیرباز حق مسلم خویش دانسته و بازگشت به سرزمین موعود را زمزمه می‌کنند در این زمان دو تفکر در بین یهودیان بود- گروه صهیونیستی که خود را ناجی گروه‌های یهودی معرفی می‌کنند اعتقاد به سرزمینی موعود را دارند در حالی که گروه دیگر! یهودیان معتقدند خداوند خود زمان بازگشت و شرایط آن را فراهم خواهد آورد. بخش صهیونیستی سیاسی به کوشش تئودور هرتزل بنیانگذاری گردید وی معتقد بود قوم یهود قابل ادغام با دیگر ملت‌ها نیست. وی با چاپ کتاب «دولت یهود» در سال 1896 م اعتقادات و بینش خویش را برای بدست آوردن سرزمین واقعی یهود اعلام می‌کند. اولین کنگره سازمان صهیونیستی در پازل سوئیس در سال 1897 به کوشش و ریاست وی برگزار می‌گردد. تئودور هرتزل در این کنگره اعلام می‌کند:
« ما قصد داریم سنگ بنای خانه‌ای را که امت یهود در آن مأوا خواهد گرفت بگذاریم... و صهیونسم در پس ایجاد وطن ولی یهودی در فلسطین با ضمانت قانون و شناسایی بین‌المللی است»
هرتزل به منظور گره زدن سرنوشت طرح ایجاد «وطن ملت یهود» با منافع استعمارگران اواخر قرن 19 ادامه و چنین می‌گوید:
« اتخاذ تدابیر اولیه برای کسب موفقیت لازم برای تحقق هدف صهیونیزم که دست‌یابی به این امر جز از راه مذاکرات سیاسی با کشور‌های بزرگ به منظور پذیرش حقوق قانونی یهود و مهاجرت وسیع یهودیان [به فلسطین] امکان‌پذیر نیست»
روژه گارودی نویسنده فرانسوی نیز تنها چاره بقای رژیم نژادپرست اسرائیل را چنین بیان می‌کند «اسرائیل همچنانکه هرتزل پیش‌بینی کرده بود، نمی‌تواند بدون انطباق خویش با محیط، در خاورمیانه زندگی کند. مگر به شرطی که بصورتی نماینده وکیل یک استعمار مشترک با عرب باشد»
در کنگره چهارم در سال 1900 در لندن مقصود هرتزل از کشور بزرگ مشخص می‌شود.
« انگستان» انگلستان کبیر، انگلستان آزاد، انگلستان مشرف بر همه دریاها، آرزوهایمان را درک خواهد کرد، تفکر صهیونیزم از همین جا آغاز و به اوج خواهد رسید و ما نسبت به این موضوع اطمینان داریم»
به راستی هرتزل چه خوب پیش‌بینی کرده بود که صهیونیزم از همین جا (لندن) آغاز و به اوج خواهد رسید. دومین فردی که تا حدودی آرمانهای سازمان صهیونیست را تسریع داد «حییم وایرمن» از فعالان صهیونیست روسیه بود. وی با آغاز جنگ جهانی اول با زیرکی دریافت که احتمال پیروزی انگلیس در جنگ جهانی اول محرز است. بدین منظور کم کم از مرکز ثقل سازمان در برلین فاصله می‌گیرد و با قبول ریاست انجمن صهیونیست انگلیس را با حمایت صهیونیستهای آمریکایی و تلاش که در انگلستان بعمل می‌آورد ضمن فراهم آوردن شرایط مناسب برای اعلام بیانیه بالفور (وزیر خارجه انگلیس) زمینه‌های قیمومیت انگلیس بر فلسطین که تا قبل از جنگ جهانی اول جزء امپراطوری عثمانی به شمار می‌رفت را فراهم آورد.
وزیر خارجه انگلیس به پاس زحمات وایزمن و یارانش برای وارد کردن آمریکا به جنگ به نفع متفقین و هم راستا با آرمانهای صهیونیست با طرحهای استعماری انگلستان در منطقه، بیانیه بالفور را در سال 1917 اعلام نمود و طبق بیانیه تاسیس «کانون ملی یهود» در سرزمین فلسطین تصریح گردید به واقع حمایتهای انگلیس از سازمان صهیونیست و صدور بیانیه بالفور در راستای سیاستهای استراتژیک منطقه‌ای خاورمیانه بود.
بیانیه بالفور را می‌توان توافقی بین جنبش صهیونیست با طرحهای استعماری دراز مدت بریتانیای کبیر تلقی نمود که در این راستا مازاد مهاجرین یهود شرق اروپا که تمایل داشتند در غرب و در آسایش زندگی را سپری کنند به ازای فراهم آوردن امکانات مشابه غرب در فلسطین با حمایتهای همه جانبه در رساندن به آرزوی دیرینه صهیونیست و مراجعت به «سرزمین موعود» انجام گرفت که صهیونیست نیز می‌بایست در مقابل اهداف و طرحهای استعماری انگلیس را حمایت همه جانبه نماید و همواره خدمتگذار و مدافع منافع ملی انگلیس و اکنون آمریکا در غرب باشد.
عوامل موثر بر تأسیس رژیم اسراییل عبارت بودند از: 1- پشتیبانی دولت بریتانیای کبیر از ایجاد وطن ملی یهود در فلسطین 2- برنامه‌ریزی و تلاش سازمان جهانی صهیونیست به منظور پی‌ریزی رژیم صهیونیستی 3- تلاش سازمان جهانی صهیونیست در ترغیب و تشویق مهاجرت یهودیان سر تا سر دنیا به فلسطین.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین بر آلمان و متحدانش، آمریکا که در جنگ خسارت چندانی ندیده بود تلاش کرد خلاء حاصل از ناتوانی انگلیس در منطقه را جبران کند صهیونیستها که به درستی انتقال قدرت را دریافته بودند از این پس منافع ملی اسرائیل را با آمریکا پیوند زدند و باشروع جنگ سرد دو قطب- اسرائیل جایگاه مطمئنی در استراتژی آمریکا برای ممانعت از نفوذ شوروی در منطقه به دست آورد از این پس رابطه اسرائیل با آمریکا یک ارتباط متقابل با بهره برداری دو جانبه گردید آمریکا برای ثبت پایه‌های قدرت رژیم صهیونیستی از هیچ حمایت و امکاناتی دریغ نکرد در مقابل رژیم صهیونیستی نیز پایگاه مطمئن حافظ منافع ملی آمریکا در منطقه گردید.
اولین کنگره پس از تاسیس رژیم نژادپرست اسرائیل در سال 1951 برگزار گردید اهداف آن چنین اعلام شد.
« یکپارچه ساختن ملت یهود و متمرکز نمودن حیات این ملت بر محوریت دولت اسرائیل، جمع‌آوری ملت یهود در میهن تاریخی خود – سرزمین اسرائیل – از طریق مهاجرت، تحکیم و تثبیت پایه‌های دولت یهودی اسراییل، پیشبرد آموزش‌های یهودی و عربی؛ تقویت ارزش‌های معنوی و فرهنگی یهودی؛ و دفاع از حقوق یهودیها در هر کجا که ساکن هستند.»
پس از جنگ پنجم ژوئن 1967 که اسرائیل کرانه باختری اردن و بلندیهای جولان و نوار غزه و حمرای نیسا و بیت‌المقدس را اشغال کرد با تاکید بر حفظ مناطق اشغالی، شهرک‌سازی در این مناطق را در الویت اول برنامه‌های خویش قرار داد.
در سالهای بین 1954 و 1972 غرامت‌های پرداختی آلمان کمک‌های یهودیان اروپا و آمریکا و سود سهام اسراییل در شکوفایی اقتصادی و تثبیت این رژیم نقش به سزایی ایفا کرد و باین امکانات و حمایتهای اقتصادی و کمکهای بلاعوض آمریکا شهرک‌سازی در مناطق اشغالی را توسعه داد.

بیشتر بخوانید: آوارگی، فریاد و درد 60 ساله ملت فلسطین


شهرک‌سازی نوار غزه به نسبت سایر مناطق اشغالی دیرتر آغاز گردید- به دو دلیل، اول تراکم بالای جمعیتی اعراب در این منطقه دوم مقاومت سرسختانه مردم این منطقه در برابر اشغالگران تا قبل از سال 1992، 16 شهرک در این منطقه بعضاً با فاصله‌های 20 کیلومتر از هم احداث گردید نکته مهمی که رژیم نژادپرست در طی احداث شهرکها همیشه به آن توجه کرد- سیاست راهبردی ایجاد مناطق حائل به دور اسراییل بود، و بعضاً شهرکهایی در این مناطق احداث می‌شود که هیچ توجیه اقتصادی ندارد- هم اکنون بیش از 210 شهرک یهودی‌نشین در سرزمینهای اشغالی احداث شد، به واقع شهرک‌سازی به خودی خود نه تنها هدف است بلکه وسیله‌ای برای سلطه سیاسی بر فلسطین نیز می‌باشد.

زمینه‌های اشتیاق به صلح کشورهای عربی و رژیم نژاد پرست

به نظر می‌رسد کشورهای عربی به دو دلیل مشتاق برقراری روابط عادی با رژیم نژاد پرست اسرائیل باشند 1- به منظور جلب حمایت آمریکا، عادی‌سازی روابط به اسرائیل را به مصلحت خویش می‌دانند – البته جلب حمایت غرب و آمریکا برای کشورهای عربی نیز ناشی از تنش‌های مرزی و منطقه‌ای و یا بعضاً درصد پایین مشروعیت مردمی حکومت‌های این کشورها است.
2- ثانیاً امکان رشد و تبادلات اقتصادی اعراب با اسرائیل دو منطقه بخصوص بعد از انعقاد توافق‌نامه 1993 اسرائیل با ساف سازمان آزادیبخش فلسطین نشان، از این دارد که کشورهای عربی منافع آتی خویش را بر ستم روا شده به مردم فلسطین توجیح می‌دهند و چه بسا به همین دلیل است که از 22 کشور عربی – در جنگهای بین اعراب و اسرائیل، درگیریها به چند کشور حاشیه فلسطین خلاصه شده است و به نظر مشکلات داخلی و منافع ملی حاصل از روند پیشرفت افکار ناسیونالیستی مانع از اقدام جدی بر علیه اسرائیل از بدو تأسیس این رژیم شده است و از سوی دیگر به نظر اشتباه بزرگی که اعراب و چه بسا کشورهای خاورمیانه از ابتدای تأسیس این رژیم نژاد پرست داشتند تلقی بحران عربی بودند این پدیده بود. زمینه‌های همکاری تعدادی از کشورهای عربی با اسرائیل به نوشته روزنامه هرالدتیربیون بین‌المللی در ماه می‌ 1994 چنین توصیف شده است. «تلاش‌های بعمل آمده از سوی بازرگانان و دولت‌های عرب برای برقراری روابط دوستانه با اسراییل به منظور انجام معاملات سودمند نشانگر آنست که اسراییل در حال حاضر نه به عنوان کشوری مطرور بلکه به عنوان شریکی بالقوه در نظر گرفته می‌شود از سپتامبر 1994 تا کنون مقامات اسراییلی در سفرهایی که به کشورهای قطر، عمان، تونس و مراکش داشته‌اند با استقبال گرم سران آن کشور مواجه شده‌اند در حال حاضر قطر مشغول بررسی طرح صدور گاز طبیعی به اسراییل است. مصر نیز مذاکراتی را در مورد احداث پالایشگاه نفت مشترک آغاز کرده و مقامات رسمی این کشور سرگرم گفتگو بر سر اتصال شبکه‌های برق اسراییل و کشورهای عربی به یکدیگر هستند از سویی بازرگانان ثروتمند عربستان سعودی، کویت، قطر و بحرین را ملاقات با اسراییل‌ها به
لندن، پاریس و قاهره سفر می‌کنند و از سوی دیگر مقامات اردنی، مصر و لبنانی به منظور برقراری تماسهای مشابه رهسپار بیت‌المقدس می‌گردند»
اما به نظر خواسته اسرائیل از برقراری روابط عادی در منطقه به سه دلیل عمده است:
1- مشروعیت بخشیدن به رژیم نامشروع اسراییل و شناسایی اسراییل از سوی اعراب و تثبیت موقعیت و جایگاه اسراییل در صحنه بین‌المللی.
2- فراهم آوردن زمینه‌های رشد و پیشرفت اقتصادی و فرصت نفوذ و مشارکت در اقتصاد بین‌المللی.
3- در نهایت با تثبین پایه‌های اقتصادی و تقویت جایگاه بین‌المللی، اسراییل تلاش برای تحقق شعار «از نیل تا فرات» را پیگیری خواهد کرد.
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در خصوص نیت دوّم رژیم نژاد پرست چنین فرموده است:
«... من کراراً تذکر داده‌ام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود می‌داند و شما را غاصب سرزمین‌های خویش می‌شمرد. اگر چه اکنون جرأت اظهار صریح آن را ندارد»
هم اکنون نمونه مهم اسرائیل تعارضات و اختلافات داخلی این سیستم است و در صورت برقراری صلح ناپایدار امکان مرتفع نمودن این مشکلات را نخواهد داشت به همین دلیل رژیم نژاد پرست هرگز در شرایط مساوی برای برقراری صلح با اعراب پشت میز مذاکره نخواهد نشست. شارون خواستار صلحی است که اعراب از اسرائیل گدایی کنند با وجود این شرایط، بهترین گزینه برای مردم فلسطین ادامه انتفاضه و عملیاتهای شکار شهادت‌طلبانه است آیا جز این راهی دارند؟