آثار انتظار ظهور مهدی موعود (عج)


بعضی از ناآگاهان چنین پنداشته ‏اند که انتظار ظهور مهدی (ع)  ممکن است سبب رکود و عقب ماندگی یا فرار از زیر بار مسؤولیتها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد، چرا که اعتقاد به این ظهور بزرگ مفهومش قطع امید است از اصلاح جهان قبل از او حتی کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد.

این سخنی است که سالهاست بر سرزبان مخالفان و منکران قیام مهدی (ع) است و ابن خلدون به آن اشاره کرده است، درحالی که مطلب کاملا برعکس است و انتظار این ظهور بزرگ آثار بسیار سازنده‏ای دارد که در ذیل به طور فشرده می‏آوریم تا معلوم شود آنها که چنین قضاوت کرده‏اند قضات عجولانه و حساب نشده‏ای است در برابر مساله‏ای که هم در قرآن مجید به آن شاره شده و هم در احادیث متواتره که در کتب معروف اهل سنت و منابع مشهور شیعه آمده با صراحت مطرح شده است.

حقیقت انتظار و آثار سازنده آن  

سخن در این بود که آیا ایمان به ظهور مهدی (ع) با آن برنامه جهانیش که عالم را پر از عدل و داد می‏کند و ریشه‏های ظلم و ستم را قطع می‏نماید اثر سازنده تربیتی دارد یا آثار منفی؟

آیا ایمان به چنین ظهوری انسان را چنان در افکار رؤیایی فرو می‏برد که از وضع موجود خود غافل می‏گردد و تسلیم هرگونه شرایط می‏کند؟

و یا این که به راستی این عقیده یک نوع دعوت به قیام و سازندگی فرد و اجتماع است؟

آیا ایجاد تحرک می‏کند یا رکود؟

آیا مسئولیت آفرین است یا مایه فرار از زیر بار مسئولیتها؟

وبالاخره آیامخدر است یا بیدار کننده؟

ولی قبل از توضیح و بررسی این سؤالات توجه به یک نکته کاملاً ضروری است و آن این که سازنده ‏ترین دستورات و عالیترین مفاهیم هرگاه بدست افراد نا وارد یا نالایق یا سوء استفاده چی بیفتد ممکن است چنان مسخ شود که درست نتیجه‏ای بر خلاف هدفی اصلی بدهد و در مسیری بر ضد آن حرکت کند و این نمونه‏های بسیار دارد و مسئله «انتظار» بطوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است.

بهر حال برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه در این گونه مباحث باید به اصطلاح آب را از سرجشمه گرفت تا آلودگیهای احتمالی نهرها و کانالهای میان راه در آن اثر نگذارد.

یعنی ما در بحث انتظار مستقیما به سراغ اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی راکه روی مسئله انتظار تاکید می‏کند مورد بررسی قرار می‏دهیم تا از هدف اصلی آگاه شویم.

اکنون با دقت با این چند روایت توجه کنید:

۱- کسی از امام صادق (ع) پرسید: چه می‏گوئید درباره کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را می‏کشد و در این حال از دنیا می‏رود؟

امام (ع) درپاسخ فرمود:

هو بمنزله من کان مع القائم فی فسطاطه – ثم سکت هنیئه – ثم قال هو کمن کان مع رسول الله:

«او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمه او(ستاد ارتش او) بوده باشد – سپس کمی سکوت کرد – و فرمود مانند کسی است که با پیامبر اسلام (ص) در «مبارزاتش» همراه بوده است». [۱] .

عین این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است.

۲- در بعضی «بمنزله الضارب بسیفه فی سبیل الله»:«همانند شمشیر زنی در راه خدا».

۳- و در بعضی دیگر «کمن قارع مع رسول الله بسیفه»: «همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد».

۴- در بعضی دیگر «بمنزله من کان قاعدا تحت لواء القائم»: «همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد».

۵- و در بعضی دیگر«بمنزله المجاهد بین یدی رسول الله (ص): «همانند کسی است که پیش روی پیامبر جهاد کند».

۶- و بعضی دیگر «بمنزله من استشهد مع رسول الله: «همانند کسی است که با پیامبر شهید شود».

این تشبیهات هفتگانه که در موردانتظار ظهور مهدی (ع) در این شش روایت وارد شده روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار از یک سو، و «جهاد»، و مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود از سوی دیگر وجود دارد.

۷- در راویت متعددی نیز انتظار چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است.

این مضمون در بعضی از احادیث از پیامبر و در بعضی از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است، در حدیث می‏خوانیم که پیامبر فرمود: افضل اعمال امتی انتظار الفرح من الله عزوجل»: «بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است». [۲] .

و در حدیث دیگری از پیامبر می‏خوانیم «افضل العباده انتظار الفرج»: [۳] .

این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار چنان انقلابی داشتن همیشه توام با یک جهاد وسیع و دامنه دار است این را در نظر داشته باشید تابه سراغ مفهوم انتظار رفته سپس از مجموع آنها نتیجه‏ گیری کنیم.

مفهوم انتظار  

«انتظار» معمولا به حالت کسی گفته می‏شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش می‏کند.

فی المثل بیماری که انتظار بهبودی می‏کشد، یا پدری که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق فرزند نارحتند و برای وضع بهتری می‏کوشند.

همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادی می‏باشد این دو حالت را دارد «بیگانگی با وضع موجود» و «تلاش برای وضع بهتر».

بنابراین مسئله انتظار حکومت حق و عدالت مهدی و قیام مصلح جهانی در واقع از دو عنصر است عنصر نفی و عنصر اثبات عنصر نفی همان بیگانگی است با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترین بودن است.

و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول کند سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد

این دو رشته اعمال عبارتند از ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبازره با آنها از یک سو، و خود سازی و خودیاری و جلب آمادگیها جسمی و روحی و مادی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی و مردمی از سوی دیگر.

و خوب که دقت کنیم می‏بینم هر دو قسمت آن سازنده‏و عامل تحرک و آگاهی و بیداری است.

با توجه به مفهوم اصلی «انتظار» معنی روایات متعددی ه در بالا درباره پاداش و نتیجه کار منتظران نقل کردیم به خوبی درک می‏شود. اکنون می‏فهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند کاسنی شمرده شده‏اند که در خیمه حضرت مهدی (ع) یا زیر پرچم او هستند یا کسی که در راه خدا شمشیری می‏زند، یا به خون خود آغشته شده، یا شهید گشته است.

آیا اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگی و درجه انتظار افراد است؟

یعنی همانطور که میزان فداکاری مجاهدان راه خدا و نقش آنهابا هم متفاوت است، انتظار و خود سازی و آمادگی نیز درجات کاملا متفاوتی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر مقدمات و نتیجه‏گیری شباهت دارد هر دو جهادند و هر دو آمادگی می‏خواهند و خود سازی کسی که در خیمه رهبر چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد فرماندهی یک حکومت جهانی است نمی‏تواند یک فرد غافل و بیخبر و بی تفاوت بوده باشد آنجا جای هر کس نیست جای افرادی است که به حق شایستگی چنان موقعیت و اهمیتی را دارند.

همچنین کسی که سلاح در دست دارد ودر برابر رهبر این نقلاب با مخالفان حکومت صلح و عدالتش می‏جنگد آمادگی فراوان روحی و فکری ورزمی باید داشته باشد.

برای آگاهی بیشتر از اثرات واقعی انتظار ظهور مهدی (ع) به توضیح زیرتوجه کنید.

انتظار یعنی آماده باش کامل  

من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسی باشم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است؟

من اگر آلوده و ناپاکم چگونه می‏توانم منتظر انقلابی باشم که شعله اولش دامان آلودگان را می‏گیرد؟

ارتشی که در انتظار جهاد بزرگی است آمادگی رزمی نفرات خود را بالا می‏برد و روح انقلاب در آنها می‏دمد و هرگونه نقطه ضعفی را اصلاح می‏کند.

زیرا چگونگی انتظار همواره متناسب با هدفی است که در انتظار آن هستیم.

انتظار آمدن یک مسافر عادی از سفر.

انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز.

انتظار فرارسیدن چیدن میوه از درخت و درو کردن محصول.

هر یک از این انتظارها آمیخته با یک نوع آمادگی است، در یکی باید خانه را آماده کرد و وسایل پذیرایی فراهم ساخت، در دیگری ابزار لازم و داس و کمباین و….

اکنون فکر کنید آنها که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را می‏کشند در واقع انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیعترین و اساسی‏ترین انقلابهای انسانی در طول تاریخ بسر است.

انقلابی که بر خلاف انقلابهای پیشین جنبه منطقه‏ای نداشته بلکه هم عمومی و همگانی است و هم تمام شئون و جوانب زندگی انسانهارا شامل می‏شود، انقلابی است سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی.

خود سازی فردی  

چنین تحولی قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانندبار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان بدوش بکشند و این در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظریها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و بطور کلی هر گون نفاق و پراکندگی با موقعیت منتظران سازگار نیست.

نکته مهم این است که منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‏تواند نقش تماشاجی را داشته باشد باید از هم اکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد.

من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‏توانم در انتظار نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نقشی ندارند بلکه مطرود و منفور خواهند بود روز شماری کنم.

آیا این انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان از لوث آلودگیها کافی نیست؟

ارتشی که در انتظار جهاد آزادگی بخش به سر می‏برد حتمابه حالت آماده باش کامل در می‏آید سلاحی را که برای چنین میدان نبردی شایسته است بدست می‏آورد، سنگرهای لازم را می‏سازد آمادگی رزمی افراد خود را بالا می‏برد.

روحیه افراد خود را تقویت می‏کند و شعله عشق و شوق برای چنین مبارزه‏ای را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه می‏دارد ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست هرگز در انتظار به سر نمی‏برد و اگر بگوید دروغ می‏گوید.

انتظار یک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همه جهان است فکر کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است.

برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمم و بسیار نیرومند و شکست‏ناپذیر، فوق العاده پاک و بلندنظر کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است.

و خود سازی برای چنین هدفی مستلزم به کاربستن عمیق‏ترین برنامه‏ های اخلافی و فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی آیا هیچکس می‏تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟

خودیاریهای اجتماعی  

منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‏کشند یک برنامه فردی نیست برنامه‏ای است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.

دریک میدان وسیع مبارزه دسته جمعی هیچ فردی نمی‏تواند از حال دیگران غافل بماند بلکه موظف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف را تقویت کند زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‏ای امکان‏پذیر نیست.

بنابراین منتظران واقعی علاوه بر اینکه به اصلاح خویش می‏کوشند وظیفه خود می‏دانندکه دیگران را نیز اصلاح کنند.

این است اثر سازنده دیگری‏برای انتظار قیام یک مصلح جهانی واین است فلسفه آن همه فضیلتها که برای منتظران راستین شمرده شده است.

منتظران راستین در فساد محیط حل نمی ‏شوند  

اثر مهم دیگری که انتظار مهدی دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیها است.

توضیح این که هنگامی که فساد فراگیر می‏شود و اکثریت یا جمع کثیری رابه آلودگی می‏کشاند گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می‏گیرند، بن بستی که از یأس اصلاحات سرچشمه می‏گیرد.

گاهی آنها فکر می‏کنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست و تلاش و کوشش برای پاک نگاهداشتن خویش بیهوده است این نومیدی و یاس ممکن است آنها را تدریجا به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند.

تنها چیزی که می‏تواند در آنها امید بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند امید به اصلاح نهایی است تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی و اصلاح دیگران بر نخواهند داشت.

و اگر می‏بینیم در دستورات اسلامی یأس از آمرزش یکی از برزگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد تعجب کنند که چرا یأس از رحمت خدا اینقدر مهم تلقی شده است حتی مهمتر از بسیاری از گناهان، فلسفه‏اش در حقیقت همین است که گناهگار مأیوس از رحمت هیچ دلیلی ندارد که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد و منطق او این است اکنون که آب از سر من گذشته است چه یک قامت چه صد قامت، من که رسوای جهانم غم دنیا هیچ است. بالاتر از سیاهی رنگ دیگر نیست، آخرش جهنم است من که هم اکنون آنرا برای خود خریده‏ام از چه می‏ترسم و مانند این منطقها…

اما هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به عفو پروردگار، امید به تغییر وضع موجود نقطه عطفی در زندگی او خواهدشد و او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می‏کند.

به همین دلیل امید را می‏توان همواره به عنوان یک عامل موثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند بدون امید نمی‏توانند خویشتن را حفظ کنند.

نتیجه این که انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر می‏شود امید ظهورش بیشتر می‏گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد و آنهارا در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می‏کند آنهانه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوس نمی‏شوند بلکه به مقتضای «وعده وصل چون شود نزدیک – آتش عشق تیزتر گردد» وصول به هدف را در برابر خویش می‏بینند و کوششان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می‏گردد.

از مجموع بحثهای گذشته چنین نتیجه می‏گیریم که اثر تخدیری انتظار تنها در صورتی است که مفهوم آن مسخ یا تحریف شود همانگونه که جمعی از مخالفان تحریفش کرده‏اند و جحمعی از موافقان مسخش – اما اگر به مفهوم واقعی در جامعه و فرد پیاده شود یک عامل مهم تربیت و خود سازی و تحرک و امید خواهد بود.

از جمله مدارک روشنی که این موضوع را تایید می‏کند این است که در ذیل آیه وعدالله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض…)

«خداوند به آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام می‏دهند وعده داده است که حکومت روی زمین را در اختیارشان بگذارد» از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است که منظوراز این آیه «هو القائم و اصحابه»: مهدی و یاران او هستند». [۱].

و در حدیث دیگری می‏خوانیم (نزلت فی المهدی):این آیه درباره مهدی (ع) نازل شده است».

در این آیه مهدی (ع) و یارانش به عنوان (الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات) «آنها که ایمان و عمل صالحی دارند» معرفی شده‏اند بنابراین تحقق این انقلاب جهانی بدون ایمان مستحکم که هر گونه ضعف وزبونی و ناتوانی را دور سازد و بدون اعمال صالحی که راه را برای اصلاح جهان بگشاید اماکن‏پذیر نیست و آنها که در انتظار چنین برنامه‏ای هستند هم باید سطح آگاهی و ایمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح اعمال خویش بکوشند.

تنها چنین کسانی هستند که می‏توانند نوید شرکت در حکومت او بخود دهند، نه آنها که باظلم و ستم همکاری دارند و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانه‏اند. نه افراد ترسو وزبونی که بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتی از سایه خود می‏ترسند.

ونه افراد سست و بی حال و بیکاره‏ای که دست روی دست گذارده و در برابر مفاسد محیط و جامعه شان سکوت اختیار کرده و کمترین تلاش و کوششی در راه مبارزه با فساد ندارند.

این است اثر سازنده قیام مهدی (ع) در جامعه اسلامی.

خداوندا! دیدگان ما را به جمالش روشن کن، و ما را از یاران وفادار و سربازان فداکارش قرار ده!

نویسنده:حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

منبع: پایگاه تخصصی منبرها.

لقب «قائم» را چه کسی برای حضرت مهدی(عج) انتخاب کرد؟

لقب «قائم» را چه کسی برای حضرت مهدی(عج) انتخاب کرد؟

حضرت مهدی(عج) از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرت را با لقب قائم یاد کند، نگاه محبت ‏آمیز می‏ کند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: «قائم» در لغت اسم فاعل و به معنای قیام کننده است؛ امّا این که در اصطلاح یعنی چه و چرا مختص به امام زمان علیه السلام شده، از سؤالاتی است که شیعیان آن را از امامان علیهم السلام پرسیده اند.

از ابوحمزه ثمالی نقل شده که وی از امام باقرعلیه السلام سؤال کرد: ای فرزند رسول خد! مگر همه شما امامان، قائم به حقّ نیستید؟

امام باقر علیه السلام فرمود: آری.

عرض کردم: پس چرا فقط به امام دوازدهم قائم گفته می‌شود؟ فرمود:

«آن گاه که جدّم حسین علیه السلام به شهادت رسید، فرشتگان الهی با گریه و ناله به درگاه الهی ضجّه نموده، عرض کردند: ای خدا و مولای ما! آیا از کسانی که 

برگزیده و فرزند برگزیده تو را به شهادت رساندند می‌گذری، او که بهترین خلق توست؟

خداوند به آنان وحی فرمود: فرشتگان م! آرام باشید، به عزت و جلالم سوگند که حتماً از آنان انتقام خواهم گرفت؛ هرچند مدتی بگذرد.

سپس خداوند امامان از فرزندان امام حسین علیه السلام را برایشان نمایان ساخت و فرشتگان خوشحال شدند. امّا دیدند یک نفر از ایشان ایستاده و نماز می‌خواند، خداوند فرمود: به وسیله آن که ایستاده، از آنان انتقام خواهم گرفت».(١)

مرحوم شیخ طوسی در سلسله سند خود نقل می‌کند که ابوسعید خراسانی می‌گوید...

امام صادق علیه السلام فرمود:

«….به این جهت قائم نامیده شده، چون بعد از آن که نامی از وی نیست ، به امر عظیمی قیام خواهد کرد».(٢)

مرحوم شیخ صدوق نقل می‌کند: یکی از اصحاب امامان علیهم السلام به نام صقر بن دلف می‌گوید: از امام جوادعلیه السلام شنیدم که می‌فرمود: امام بعد از من پسرم علی است و سپس فرزندش حسن امام است. آن گاه سکوت کردند. عرض کردم: سپس چه کسی امام است؟ امام جوادعلیه السلام گریه شدیدی کردند و فرمودند:

«پس از حسن، پسرش که قائم به حقّ و منتظر است، امام خواهد بود.

عرض کردم: ای فرزند رسول خد! چرا قائم نامیده شده است؟

فرمود: چون بعد از آن که ذکر و یادش از بین رفته، قیام می‌کند، پس از آن که بسیاری از مردم از امامت او بر می‌گردند.

گفتم: چرا منتظَر نامیده شده است؟

فرمود: چون غیبتی خواهد داشت که روزهایش زیاد و مدتش طولانی خواهد شد، لذا افراد مخلص منتظر ظهور اویند؛ امّا تردید کنندگان آن را انکار کرده و منکران نیز استهزاء می‌کنند. بسیاری از افراد برای آن وقت گذاری می‌کنند و کسانی هم که عجله کنند هلاک خواهند شد؛ امّا مسلمانان واقعی نجات خواهند یافت».(٣)

شعیب بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسیده است که آیا شما صاحب این امر هستید؟ آن جناب فرمودند: خیر.

سؤال می‌کند: پس فرزند شماست؟ می‌فرماید: خیر.

عرض می‌کند: پس چه کسی است؟

امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«آن کسی که زمین را از عدل پر می‌کند؛ همان طور که از جور و ستم پر شده باشد، او هنگامی خواهد آمد که کسی از امامان معصوم علیهم السلام نیست، همان طور که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز پس از مدت‌ها که پیامبری نبود، مبعوث شد».(٤)،(٥)

ایستادن هنگام شنیدن صفت قائم برای امام زمان (عج) نیز، به معنای احترام به حضرت (عج) و آماده بودن برای قیام امام زمان(عج) است و دست بر سرگذاشتن یعنی تسلیم امر و فرمان امام زمان بودن است.

از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟ فرمود: برای آن حضرت غیبت طولانی است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت ‏آمیز می‏ کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.(٦)

چنانچه امام رضا علیه السلام هنگام استماع  قصیده دعبل  وقتی به أین بیت رسید:

خروج امام لامحالة خارج

یقوم علی اسم اللّه والبرکات

ظهور امام (عج) قطعی است که ظهورش با نام خداوند و همراه با خیر و برکات است.

دست بر سر نهادند و به عنوان احترام برخاستند و از خداوند متعال فرج حضرت ولی عصر (عج) را در خواست نمودند.(٧)

منابع:

١- علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ / بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲۱.

٢-غیبت طوسی ص ۴۷۳ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.

٣-کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰ و ۱۵۷.

٤- کافی، ج ۱، ص ۳۴۱ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۹ / غیبت نعمانی، ص ۱۸۶.

٥- نشانه هایی از مهدی (عج)،سعید احمدی،فصل ششم

٦- منتخب الأثر ،لطف اله صافی گلپایگانی،ص٦٤٠

٧-الغدیر،علامه امینی ،ج ٢ص

جشنواره مهدویت در فضای مجازی

گروه فناوری اطلاعات ــ اولین جشنواره مهدویت در فضای مجازی با حمایت بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) به‌مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود.

‌به گزارش ایکنا؛ اولین جشنواره مهدویت در فضای مجازی با حمایت بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) به‌مناسبت چهلمین سالگرد پیروز انقلاب اسلامی در دو بخش محتوایی در زیرشاخه‌های ایجاد وب، ایجاد کانال، صفحه اجتماعی و وب سایت، تولید محتوا در بخش استیکر، اپلیکیشن، پوستر، نشریه، پادکست موشن‌گرافی و کلیپ برگزار می‌شود.

ازجمله اهداف این جشنواره، ترویج و توسعه فرهنگ مهدوی از طریق فضای مجازی برای اقشار مختلف به‌ویژه نوجوانان و جوانان، تقویت مبانی اعتقادی و دینی نوجوانان و جوانان درخصوص امام زمان(عج) در فضای مجازی، کاهش آسیب‌های فضای مجازی از طریق گسترش پیام‌ها و محتوا‌های مهدوی، شناسایی فعالان و مبلغین مهدویت در فضای مجازی، استفاده از ظرفیت جوانان و نوجوانان در تبلیغ معارف مهدوی در فضای مجازی و گسترش ابعاد مختلف (شناخت امام زمان (عج)) در قالب هنری در فضای مجازی است.

همچنین شناسایی و تجلیل از فعالان مهدوی در عرصه فضای مجازی و پشتیبانی از این ظرفیت به صورت مستمر، توانمند‌سازی و آموزش‌های مهارتی، تخصصی و معارفی مهدوی جهت فعالان در این عرصه، تولید و باز نشر گسترده مطالب و آثار هنری متنوع از محتوای مهدویت در فضای مجازی، استفاده از ظرفیت فرهنگی و تخصصی در امر ترویج و توسعه معارف مهدویت و برنامه‌ریزی مدون جهت استمرار آن و تبین نقشه راه و تدوین برنامه بنیاد مهدی موعود‌(عج) در فضای مجازی از دیگر اهداف این جشنواره است. همچنین در این جشنواره موضوع انقلاب اسلامی و انتظار در بخش ویژه‌ای دیده شده است.

مهلت ثبت نام و شرکت در جشنواره از اول آذر ماه ۱۳۹۷ الی ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۷ اعلام شده است و زمان و نحوه اعلام نتایج بیست و پنجم بهمن ماه ۱۳۹۷ از طریق سایت این جشنواره است. علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به سایت chb-namaz.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام
جشنواره مهدویت در فضای مجازی

فلسطین ریشه درد های جهان اسلام


فلسطین؛ ریشه‌های درد
 
نویسنده: علی باقری چیذه
دشمنی اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن صلی‌الله علیه و آله و سلم، ابرقدرت‌ها خصوصاً آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است» امام خمینی(رحمت الله علیه) (صحیفه امام – ج 19- ص 28)
فلسطین در قدیم کنعان نام داشت و حمل ظهور پیامبرانی چون حضرت موسی(علیه السلام)، عیسی(علیه السلام) و محل زندگی و عبور حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده؛ اهمیت تاریخی این منطقه بر جنبه‌های عبادی و مذهبی برمی‌گردد و اهمیت کنونی علاوه بر آن، بدلیل واقع بودن در منطقه خاورمیانه است.«اشکنازیها همان یهودیانی هستند که ریشه اروپایی دارند و اغلب یهودیان آمریکای شمالی و جنوبی اشکنازی الاصل‌اند. اشکنازیها بزرگترین گروه نژادی هستند و در مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسراییل اثرگذارترین گروه به شمار می‌روند» و سرانجام یهودیان مشرق زمین و جهان اسلام که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند که یهودیان ایرانی، عربی – سامری‌ها – کردها بربرها از گروه‌اند. غالب وقایع بین‌المللی مهم در دو دهه اخیر در خاورمیانه و مناطق حول محور آن روی داده است – جنگ تحمیلی هشت ساله ایران با عراق – جنگ نفتکشها در خلیج فارس و حمله عراق به کویت و متعاقب آن انجام عملیات طوفان صحرای نیروهای غربی به رهبری آمریکا و تک تازی و نفوذ در منطقه شاهرک حیاتی نفت – بحران ظهور و سقوط لبنان – همه این وقایع در نزدیکی یکی از ذخایر عظیم انرژی جهان و به طریقی ریشه در انرژی نفتی دارد. ذخایر نفتی منطقه در رقابتهای منطقه‌ای، اهداف استعماری و دکترینهای سیاست خارجی دول ابرقدرت از جایگاه خاصی برخوردار است.

مفهوم صهیونیست و شناختی اجمالی از یهود

صهیون در لغت به معنای کوه پر آفتاب و خشک است و نام کوهی است در اورشلیم(بیت‌المقدس) و بعضاً به کل اورشلیم نیز اطلاق می‌شده – صهیون آرامگاه حضرت داود و حضرت سلیمان و عده‌ایی از انبیای بنی‌اسرائیل است گفته می‌شود «تابودت مهد» نیز تا زمان حضرت سلیمان در کوه صهیون نگهداری می‌شده که با کمیل بنای بیت‌المقدس به قدس انتقال داده‌اند.
صهیونیست که از این واژه گرفته شده، نهضت گروه افراطی یهود برای تسلط بر بیت‌المقدس که مقدسات ملی و مذهبی ایشان توسط پادشاهان بنی‌اسرائیل حضرت داود و سلیمان در این شهر بنا شده است این
گروه افراطی اعتقاد دارند برای رجوع به « ارض موعود» از هیچ سعی و تلاشی نباید دریغ کرد حتی کشتار بی‌رحمانه و وحشیانه ساکنین منطقه.
طبق آئین دین یهود – یهودی بودن بر طبق 2 اصل امکان‌پذیر است.
« اولی عقیدتی (اعتقاد و ایمان به دین یهود) و دومی نژادی (متولد شدن از مادر یهودی)، یهودی ملحد نیز یهودی محسوب می‌شود.»
گروهای یهودی بر اساس نژاد به سه دسته تقسیم می‌شود 1- سفاردی‌ها
2- اشکنازیها
3- یهودیان مشرق زمینی و جهان اسلام. سفاردیها از نژاد متمول و اشراف یهود در گذشته بوده و زیستن بااشکنازیها را بر خود شرم می‌شمارند و دشمنی دیرینه‌ای با هم دارند. اشکنازیها یهودیان مشرق اروپا هستند و صهیونیست از آن گروه برخواسته و اصلیت آنان آلمانی است.
«اشکنازیها همان یهودیانی هستند که ریشه اروپایی دارند و اغلب یهودیان آمریکای شمالی و جنوبی اشکنازی الاصل‌اند. اشکنازیها بزرگترین گروه نژادی هستند و در مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسراییل اثرگذارترین گروه به شمار می‌روند» و سرانجام یهودیان مشرق زمین و جهان اسلام که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند که یهودیان ایرانی، عربی – سامری‌ها – کردها بربرها از گروه‌اند. اینان در گذر زمان خود را با شرایط مناطق استقرارشان وفق داده‌اند و آداب و فرهنگ منطقه زیستگاه خویش را چون سفاردی‌ها قبول داشته و با فرهنگ‌پذیری زیستگاه خویش کنار آمده‌اند سفاردی‌ها و یهودیان مشرق زمین در آداب و رسوم عبادت شبیه به هم‌اند.
گروه‌های یهودی از نظر تفسیر عقاید یهودیت به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند. 1- یهودیت ارتدوکسی که اعتقاد دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامی دستورالعملهای آن لازم الاجرا است.
2- یهودیت اصلاح‌طلب و یا عبارتی سکولار که عقل را بر همه چیز حاکم دانسته و اعتقاد دارند زندگی فردی و اجتماعی از یکدیگر قابل تفکیک‌اند در خارج از خانه شهروند و در داخل خانه یهودی محسوب خواهند شد.
3- یهودیان محافظه‌کار که اعتقاد بر ثابت بودن روح ملت یهود دارند و تغییر میراث یهود در مقتضای زمان و مکان را در چارچوب ثابت بودن روح ملت یهود قبول دارند. ضمناً اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران اعتقادی بر نزول تورات از سوی پروردگار ندارند بلکه تورات را کتابی حکیمانه و عالمانه می‌دانند که خداوند بر پیامبران و بندگان برگزیده الهام فرموده است.
« یهودیت اصلاح‌طلب و محافظه‌کار خاخام شدن زنان و هم‌جنس‌بازی (میان پسران و دختران) و خاخام شدن
هم‌جنس‌بازان را مجاز می‌شمارند اکثریت قاطع یهود دنیای غرب، قومی محافظه‌کار یا اصلاح‌طلبند و ارتدوکس‌ها حداکثر %5 آن را تشکیل می‌دهند. »
با گسترش یهود ستیزی در اواخر قرن 19 وخامت اوضاع سیاسی اقتصادی و معیشتی یهودیان روسیه و شرق اروپا و مهاجرت آنان به کشورهای اروپای غربی جنبش صهیونیستی به فعالیت پرداخته و با افسانه‌سرایی تملک سرزمین فلسطین را از دیرباز حق مسلم خویش دانسته و بازگشت به سرزمین موعود را زمزمه می‌کنند در این زمان دو تفکر در بین یهودیان بود- گروه صهیونیستی که خود را ناجی گروه‌های یهودی معرفی می‌کنند اعتقاد به سرزمینی موعود را دارند در حالی که گروه دیگر! یهودیان معتقدند خداوند خود زمان بازگشت و شرایط آن را فراهم خواهد آورد. بخش صهیونیستی سیاسی به کوشش تئودور هرتزل بنیانگذاری گردید وی معتقد بود قوم یهود قابل ادغام با دیگر ملت‌ها نیست. وی با چاپ کتاب «دولت یهود» در سال 1896 م اعتقادات و بینش خویش را برای بدست آوردن سرزمین واقعی یهود اعلام می‌کند. اولین کنگره سازمان صهیونیستی در پازل سوئیس در سال 1897 به کوشش و ریاست وی برگزار می‌گردد. تئودور هرتزل در این کنگره اعلام می‌کند:
« ما قصد داریم سنگ بنای خانه‌ای را که امت یهود در آن مأوا خواهد گرفت بگذاریم... و صهیونسم در پس ایجاد وطن ولی یهودی در فلسطین با ضمانت قانون و شناسایی بین‌المللی است»
هرتزل به منظور گره زدن سرنوشت طرح ایجاد «وطن ملت یهود» با منافع استعمارگران اواخر قرن 19 ادامه و چنین می‌گوید:
« اتخاذ تدابیر اولیه برای کسب موفقیت لازم برای تحقق هدف صهیونیزم که دست‌یابی به این امر جز از راه مذاکرات سیاسی با کشور‌های بزرگ به منظور پذیرش حقوق قانونی یهود و مهاجرت وسیع یهودیان [به فلسطین] امکان‌پذیر نیست»
روژه گارودی نویسنده فرانسوی نیز تنها چاره بقای رژیم نژادپرست اسرائیل را چنین بیان می‌کند «اسرائیل همچنانکه هرتزل پیش‌بینی کرده بود، نمی‌تواند بدون انطباق خویش با محیط، در خاورمیانه زندگی کند. مگر به شرطی که بصورتی نماینده وکیل یک استعمار مشترک با عرب باشد»
در کنگره چهارم در سال 1900 در لندن مقصود هرتزل از کشور بزرگ مشخص می‌شود.
« انگستان» انگلستان کبیر، انگلستان آزاد، انگلستان مشرف بر همه دریاها، آرزوهایمان را درک خواهد کرد، تفکر صهیونیزم از همین جا آغاز و به اوج خواهد رسید و ما نسبت به این موضوع اطمینان داریم»
به راستی هرتزل چه خوب پیش‌بینی کرده بود که صهیونیزم از همین جا (لندن) آغاز و به اوج خواهد رسید. دومین فردی که تا حدودی آرمانهای سازمان صهیونیست را تسریع داد «حییم وایرمن» از فعالان صهیونیست روسیه بود. وی با آغاز جنگ جهانی اول با زیرکی دریافت که احتمال پیروزی انگلیس در جنگ جهانی اول محرز است. بدین منظور کم کم از مرکز ثقل سازمان در برلین فاصله می‌گیرد و با قبول ریاست انجمن صهیونیست انگلیس را با حمایت صهیونیستهای آمریکایی و تلاش که در انگلستان بعمل می‌آورد ضمن فراهم آوردن شرایط مناسب برای اعلام بیانیه بالفور (وزیر خارجه انگلیس) زمینه‌های قیمومیت انگلیس بر فلسطین که تا قبل از جنگ جهانی اول جزء امپراطوری عثمانی به شمار می‌رفت را فراهم آورد.
وزیر خارجه انگلیس به پاس زحمات وایزمن و یارانش برای وارد کردن آمریکا به جنگ به نفع متفقین و هم راستا با آرمانهای صهیونیست با طرحهای استعماری انگلستان در منطقه، بیانیه بالفور را در سال 1917 اعلام نمود و طبق بیانیه تاسیس «کانون ملی یهود» در سرزمین فلسطین تصریح گردید به واقع حمایتهای انگلیس از سازمان صهیونیست و صدور بیانیه بالفور در راستای سیاستهای استراتژیک منطقه‌ای خاورمیانه بود.
بیانیه بالفور را می‌توان توافقی بین جنبش صهیونیست با طرحهای استعماری دراز مدت بریتانیای کبیر تلقی نمود که در این راستا مازاد مهاجرین یهود شرق اروپا که تمایل داشتند در غرب و در آسایش زندگی را سپری کنند به ازای فراهم آوردن امکانات مشابه غرب در فلسطین با حمایتهای همه جانبه در رساندن به آرزوی دیرینه صهیونیست و مراجعت به «سرزمین موعود» انجام گرفت که صهیونیست نیز می‌بایست در مقابل اهداف و طرحهای استعماری انگلیس را حمایت همه جانبه نماید و همواره خدمتگذار و مدافع منافع ملی انگلیس و اکنون آمریکا در غرب باشد.
عوامل موثر بر تأسیس رژیم اسراییل عبارت بودند از: 1- پشتیبانی دولت بریتانیای کبیر از ایجاد وطن ملی یهود در فلسطین 2- برنامه‌ریزی و تلاش سازمان جهانی صهیونیست به منظور پی‌ریزی رژیم صهیونیستی 3- تلاش سازمان جهانی صهیونیست در ترغیب و تشویق مهاجرت یهودیان سر تا سر دنیا به فلسطین.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین بر آلمان و متحدانش، آمریکا که در جنگ خسارت چندانی ندیده بود تلاش کرد خلاء حاصل از ناتوانی انگلیس در منطقه را جبران کند صهیونیستها که به درستی انتقال قدرت را دریافته بودند از این پس منافع ملی اسرائیل را با آمریکا پیوند زدند و باشروع جنگ سرد دو قطب- اسرائیل جایگاه مطمئنی در استراتژی آمریکا برای ممانعت از نفوذ شوروی در منطقه به دست آورد از این پس رابطه اسرائیل با آمریکا یک ارتباط متقابل با بهره برداری دو جانبه گردید آمریکا برای ثبت پایه‌های قدرت رژیم صهیونیستی از هیچ حمایت و امکاناتی دریغ نکرد در مقابل رژیم صهیونیستی نیز پایگاه مطمئن حافظ منافع ملی آمریکا در منطقه گردید.
اولین کنگره پس از تاسیس رژیم نژادپرست اسرائیل در سال 1951 برگزار گردید اهداف آن چنین اعلام شد.
« یکپارچه ساختن ملت یهود و متمرکز نمودن حیات این ملت بر محوریت دولت اسرائیل، جمع‌آوری ملت یهود در میهن تاریخی خود – سرزمین اسرائیل – از طریق مهاجرت، تحکیم و تثبیت پایه‌های دولت یهودی اسراییل، پیشبرد آموزش‌های یهودی و عربی؛ تقویت ارزش‌های معنوی و فرهنگی یهودی؛ و دفاع از حقوق یهودیها در هر کجا که ساکن هستند.»
پس از جنگ پنجم ژوئن 1967 که اسرائیل کرانه باختری اردن و بلندیهای جولان و نوار غزه و حمرای نیسا و بیت‌المقدس را اشغال کرد با تاکید بر حفظ مناطق اشغالی، شهرک‌سازی در این مناطق را در الویت اول برنامه‌های خویش قرار داد.
در سالهای بین 1954 و 1972 غرامت‌های پرداختی آلمان کمک‌های یهودیان اروپا و آمریکا و سود سهام اسراییل در شکوفایی اقتصادی و تثبیت این رژیم نقش به سزایی ایفا کرد و باین امکانات و حمایتهای اقتصادی و کمکهای بلاعوض آمریکا شهرک‌سازی در مناطق اشغالی را توسعه داد.

بیشتر بخوانید: آوارگی، فریاد و درد 60 ساله ملت فلسطین


شهرک‌سازی نوار غزه به نسبت سایر مناطق اشغالی دیرتر آغاز گردید- به دو دلیل، اول تراکم بالای جمعیتی اعراب در این منطقه دوم مقاومت سرسختانه مردم این منطقه در برابر اشغالگران تا قبل از سال 1992، 16 شهرک در این منطقه بعضاً با فاصله‌های 20 کیلومتر از هم احداث گردید نکته مهمی که رژیم نژادپرست در طی احداث شهرکها همیشه به آن توجه کرد- سیاست راهبردی ایجاد مناطق حائل به دور اسراییل بود، و بعضاً شهرکهایی در این مناطق احداث می‌شود که هیچ توجیه اقتصادی ندارد- هم اکنون بیش از 210 شهرک یهودی‌نشین در سرزمینهای اشغالی احداث شد، به واقع شهرک‌سازی به خودی خود نه تنها هدف است بلکه وسیله‌ای برای سلطه سیاسی بر فلسطین نیز می‌باشد.

زمینه‌های اشتیاق به صلح کشورهای عربی و رژیم نژاد پرست

به نظر می‌رسد کشورهای عربی به دو دلیل مشتاق برقراری روابط عادی با رژیم نژاد پرست اسرائیل باشند 1- به منظور جلب حمایت آمریکا، عادی‌سازی روابط به اسرائیل را به مصلحت خویش می‌دانند – البته جلب حمایت غرب و آمریکا برای کشورهای عربی نیز ناشی از تنش‌های مرزی و منطقه‌ای و یا بعضاً درصد پایین مشروعیت مردمی حکومت‌های این کشورها است.
2- ثانیاً امکان رشد و تبادلات اقتصادی اعراب با اسرائیل دو منطقه بخصوص بعد از انعقاد توافق‌نامه 1993 اسرائیل با ساف سازمان آزادیبخش فلسطین نشان، از این دارد که کشورهای عربی منافع آتی خویش را بر ستم روا شده به مردم فلسطین توجیح می‌دهند و چه بسا به همین دلیل است که از 22 کشور عربی – در جنگهای بین اعراب و اسرائیل، درگیریها به چند کشور حاشیه فلسطین خلاصه شده است و به نظر مشکلات داخلی و منافع ملی حاصل از روند پیشرفت افکار ناسیونالیستی مانع از اقدام جدی بر علیه اسرائیل از بدو تأسیس این رژیم شده است و از سوی دیگر به نظر اشتباه بزرگی که اعراب و چه بسا کشورهای خاورمیانه از ابتدای تأسیس این رژیم نژاد پرست داشتند تلقی بحران عربی بودند این پدیده بود. زمینه‌های همکاری تعدادی از کشورهای عربی با اسرائیل به نوشته روزنامه هرالدتیربیون بین‌المللی در ماه می‌ 1994 چنین توصیف شده است. «تلاش‌های بعمل آمده از سوی بازرگانان و دولت‌های عرب برای برقراری روابط دوستانه با اسراییل به منظور انجام معاملات سودمند نشانگر آنست که اسراییل در حال حاضر نه به عنوان کشوری مطرور بلکه به عنوان شریکی بالقوه در نظر گرفته می‌شود از سپتامبر 1994 تا کنون مقامات اسراییلی در سفرهایی که به کشورهای قطر، عمان، تونس و مراکش داشته‌اند با استقبال گرم سران آن کشور مواجه شده‌اند در حال حاضر قطر مشغول بررسی طرح صدور گاز طبیعی به اسراییل است. مصر نیز مذاکراتی را در مورد احداث پالایشگاه نفت مشترک آغاز کرده و مقامات رسمی این کشور سرگرم گفتگو بر سر اتصال شبکه‌های برق اسراییل و کشورهای عربی به یکدیگر هستند از سویی بازرگانان ثروتمند عربستان سعودی، کویت، قطر و بحرین را ملاقات با اسراییل‌ها به
لندن، پاریس و قاهره سفر می‌کنند و از سوی دیگر مقامات اردنی، مصر و لبنانی به منظور برقراری تماسهای مشابه رهسپار بیت‌المقدس می‌گردند»
اما به نظر خواسته اسرائیل از برقراری روابط عادی در منطقه به سه دلیل عمده است:
1- مشروعیت بخشیدن به رژیم نامشروع اسراییل و شناسایی اسراییل از سوی اعراب و تثبیت موقعیت و جایگاه اسراییل در صحنه بین‌المللی.
2- فراهم آوردن زمینه‌های رشد و پیشرفت اقتصادی و فرصت نفوذ و مشارکت در اقتصاد بین‌المللی.
3- در نهایت با تثبین پایه‌های اقتصادی و تقویت جایگاه بین‌المللی، اسراییل تلاش برای تحقق شعار «از نیل تا فرات» را پیگیری خواهد کرد.
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در خصوص نیت دوّم رژیم نژاد پرست چنین فرموده است:
«... من کراراً تذکر داده‌ام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود می‌داند و شما را غاصب سرزمین‌های خویش می‌شمرد. اگر چه اکنون جرأت اظهار صریح آن را ندارد»
هم اکنون نمونه مهم اسرائیل تعارضات و اختلافات داخلی این سیستم است و در صورت برقراری صلح ناپایدار امکان مرتفع نمودن این مشکلات را نخواهد داشت به همین دلیل رژیم نژاد پرست هرگز در شرایط مساوی برای برقراری صلح با اعراب پشت میز مذاکره نخواهد نشست. شارون خواستار صلحی است که اعراب از اسرائیل گدایی کنند با وجود این شرایط، بهترین گزینه برای مردم فلسطین ادامه انتفاضه و عملیاتهای شکار شهادت‌طلبانه است آیا جز این راهی دارند؟

رژیم صهیونیستی بازهم همزمان با جام جهانی به غزه حمله می‌کند؟

فلسطین

سابقه رژیم صهیونیستی نشان می دهد که این رژیم همواره از رویدادهای بزرگ ورزشی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های خود استفاده می‌کند.

سرویس جهان مشرق - طی چند روز گذشته حملات موشکی رژیم صهیونیستی به نوار محاصره شده غزه  گسترش پیدا کرده است و به تبع این حملات، پاسخ‌های انتقام جویانه محور مقاومت با خمپاره‌ها و موشک‌های آن آنها به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین در اطراف مرزهای غزه نیز ادامه داشت.

التهاب در مرزهای دو طرف تا ساعت ۴ بامداد پنج شنبه ادامه پیدا کرد تا اینکه اعلام شد که تفاهم بر سر آتش‌بس دوجانبه بر اساس بندهای توافق سال ۲۰۱۴ به دست آمده است.  این توافق با میانجگری برخی طرف‌های بین‌المللی از جمله مصر و با درخواست رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. 

با توافق آتش‌بس مجدد، شهرک‌های مسکونی نزدیک به مناطق مرزی بار دیگر روی آرامش را دیدند، آرامشی که می‌تواند مصداق آرامش قبل از طوفان باشد. رژیم صهیونیستی بر اساس استراتژی نظامی خود، جنگ‌های بزرگ را با غافلگیری‌های بزرگ آغاز می‌کند، لذا نباید به این آرامش چندان دل خوش بود.

حملات موشکی از غزه به سوی شهرک های صهیونیست‌نشین

رژیم‌صهیونیستی در واقع برای رها شدن از فشارهای مربوط به راهپیمایی‌های بازگشت و تاکتیک‌های مردمی مقابله با این رژیم به دنبال نظامی‌سازی عرصه تحولات دوجانبه بر آمد و مواضع  محور مقاومت در غزه را هدف قرار داد. اسرائیل  در همین رابطه ۴ تن از عناصر جنبش جهاد اسلامی و حماس را طی دو روز گذشته ترور کرد و حملات خمپاره ای و موشکی شدیدی را ضد نوار غزه به اجرا گذاشت. 

بر اساس اعلام سخنگوی ارتش رژیم اسرائیل، نیروهای مقاومت فلسطین نیز دیروز بخش‌های مختلف سرزمین‌های اشغالی را با حدود ۱۳۰ خمپاره و موشک هدف قرار دادند که سامانه ضد موشکی گنبد آهنین تنها موفق به رهگیری ۱۷ فروند از این موشک‌ها شد. 

با وجود اعلام آتش بس، اما به نظر می‌رسد سایه جنگ از منطقه طی روزها و هفته‌های اخیر دور نخواهد شد. برخی سیگنال‌های منطقه ای و بین‌المللی موید این مطلب است:

منابع فلسطینی اعلام کردند: آژیر خطر اولین بار پس از سال ۲۰۱۴ در النقب به صدا درآمد.

** عدم حل مناقشه‌های فیمابین

قرار است شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز موضوع تبادل موشکی در مرزهای نوار غزه و رژیم صهیونیستی را با عنوان « پرتاب موشک به شهرک‌های اسرائیلی» بررسی کند.  این طرح که با درخواست نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به شورای امنیت رفته، هیچ اشاره ای به موشک باران گسترده نوار غزه از سوی رژیم صهیونیستی نکرده است. جانبداری آمریکا از رژیم صهیونیستی در این شورا نمی تواند راه حلی عادلانه برای این مشکل به شمار رود، لذا به نظر می‌رسد برگزاری این نشست می‌تواند دامنه‌های التهاب در مرزهای غزه را افزایش دهد.

از سوی دیگر  با وجود توافق موقت بر سر بندهای آتش‌بس ۲۰۱۴،  اما به نظر می‌رسد شاخص‌های تنش آفرین در مناسبات دو طرف همچنان حل نشده است. اوضاع در نوار غزه همچنان وخیم است و احتمالا هدف رژیم صهیونیستی از این تنش آفرینی که توقف راهپیمایی‌های بازگشت بود، محقق نخواهد شد. 

** ادامه محاصره غزه و بیماری محمود عباس

علاوه بر اینها با ادامه محاصره غزه در یازدهمین سال خود، گروه های فلسطینی ممکن است علاوه بر راهپیمایی‌های بازگشت به دنبال  بهره‌برداری از حملات خمپاره ای و موشکی به سرزمین های اشغالی برای کاهش حجم محاصره غزه برآیند. این در حالی است که اوضاع نابسامان جسمی محمود عباس نیز می‌تواند در تصمیم به جنگ میان رژیم صهیونیستی و نوار غزه تاثیرگذار باشد. 

تصویری که از محمود عباس در بیمارستان منتشر شد

** فرار به جلو نتانیاهو از پرونده فساد

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی همچنان با پرونده مفاسد اقتصادی خود دست و پنجه نرم می‌کند. طی یک سال گذشته اوضاع داخلی سرزمین‌های اشغالی همواره دستخوش  کشمکش‌های سیاسی بوده است.

نتانیاهو با گام‌های بلند و پرسر و صدای اخیر در  سیاست خارجی به دنبال  سرپوش گذاشتن بر بی‌کفایتی در مدیریت تحولات داخلی و فساد اقتصادی خود است، لذا گزینه جنگ ضد نوار غزه می‌تواند  یکی از مهمترین برگه‌ها برای وی جهت استمرار نخست‌وزیری‌اش تا پایان مهلت قانونی ۴ ساله باشد. 

** سابقه بد صهیونیست‌ها در جنگ‌افروزی هم‌زمان با جام جهانی

یکی از مهمترین سیگنالهای آغاز جنگ، نزدیک شدن به زمان برگزاری رقابت‌های جام جهانی در روسیه است. این رقابت‌ها حدود دو هفته دیگر آغاز می شود. سابقه رژیم صهیونیستی نشان می دهد که این رژیم همواره از رویدادهای بزرگ ورزشی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های خود ضد همسایگان استفاده می کند.

تصاویری از کشتار صبرا و شتیلا
تصاویری از کشتار صبرا و شتیلا
تصاویری از کشتار صبرا و شتیلا

آریل شارون قصاب صبرا و شتیلا با استفاده از تب و تاب فوتبال در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، فجیع‌ترین جنایت‌ها را در جنوب لبنان انجام داد. جنگ ۲۰۰۶ لبنان همزمان با جام جهانی آلمان برگزار شد و جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل نیز با تجاوز به غزه در سال ۲۰۱۴ همراه شد. 

رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از تب و تاب ورزشی موجود در  افکار عمومی جهان،  طی این جنگ‌ها جنایت هایی نظیر فاجعه قانا و کشتار شجاعیه و جنایت‌های دیگر را مرتکب شد. تل آویو از دل مشغولی افکار عمومی به مسابقات فوتبال استفاده کرده تا فسفر سفید و اورانیوم ضعیف شده و سایر تسلیحات نامتعارف را ضد ملت‌های لبنان و فلسطین به کار بگیرد. لذا نزدیک بودن به زمان برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه به علاوه شاخص هایی که به آنها اشاره شد، نشان از احتمال بالای جنگی جدید در منطقه است. 

فاجعه قانا

گرچه تحلیلگران مسائل بین‌المللی از عدم تمایل گروه‌های مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی در  افزایش تنش کنونی در مرز غزه و کشیده شدن آن به سمت جنگ فراگیر سخن می‌گویند،‌ اما شاخص‌های داخلی و منطقه‌ای نشان از آرامش قبل ازطوفان در مرزهای غزه دارد. گروه‌های مقاومت این نکته را به خوبی می دانند، لذا فریب تبلیغات رژیم صهیونیستی در توافق آتش‌بس را نمی خورند و همچنان نیروهای خود را در آمادگی کامل نگه می‌دارند.